باراک اوباما، رئیسجمهوری ایالات متحده با حساب فیسبوکی کاخ سفید در زیر عکس یک پدر و پسر تبریزی کامنت نوشتبه گزارش صدای آمریکا، در روزهایی که سیاستمداران ایرانی و آمریکایی چشم به فرجام توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی دارند و برای رد یا تایید این توافق تلاش میکنند، پروژه عکاسی پرطرفدار و محبوب "آدمهای نیویورک" دور جدیدی از انتشار عکسهای ایرانیان را آغاز کرده است.
صبح روز پنجشنبه به وقت آمریکا، عکسی از یک پدر و پسر تبریزی در صفحه فیسبوکی "آدمهای نیویورک" منتشر شدکه واکنش صفحه فیسبوک کاخ سفید را به دنبال داشت. در این عکس داستان پسری ۱۰ ساله روایت میشود که بسیار عاطفی است و دوست دارد که به دیگران کمک کند.
پدرش تعریف میکند که وقتی ۵ ساله بوده با او به میوهفروشی رفته و یک کیلو زردآلو خریدهاند. پسرک میخواهد که کیسه زردآلوها را خودش بیاورد و پدر به او اجازه میدهد. در تمام راه برگشت به خانه پسرک پشت پدر در حرکت بود تا این که پدر از درخواست یک زردآلو میکند. پسر جواب میدهد: نمیتوانم! همه زردآلوها را بخشیدهام.
پدر میگوید: همانجا فهمیدم که یک انسان بشردوست تربیت کردهام.
باراک اوباما این داستان را الهامبخش توصیف کرده و در کامنتی نوشته است: "امیدوارم این مرد جوان هرگز تمایلش را برای کمک به دیگران از دست ندهد. من هم به تلاشهایم برای ساختن جهانی بهتر ادامه خواهم داد؛ جهانی که این جوان و همه جوانان مشابه او به استحقاق واقعی خودشان برسند."
باراک اوباما در پایان هم به شوخی نوشته است که "امیدوارم اگر موفق به ملاقات او شدم، یک زردآلو برای من کنار گذاشته باشد."
این کامنت از طریق صفحه فیسبوک کاخ سفید منتشر شده است.
- من وقت زیادی برای گردش در استانبول نخواهم داشت. برای یک گردش 2 روزه کجاها رو در استانبول پیشنهاد می کنید؟ (هادی ؟ از شهر ری)
یاخین یول: اصلی ترین جاذبه های گردشگری استانبول عبارتند از: میدان و مسجد سلطان احمد، موزه آرکئولوژی، موزه توپ قاپی، برج و باروهای قدیمی شهر، میدان تقسیم و خیابان بَی اوغلو (استقلال)، کاخ دولماباحچه، موزه آیا صوفیه، آب انبار یئره باتان، کمر، قاپالی چارشی (بازار بزرگ)، مصر چارشیسی، مساجد سلیمانیه، فاتح، یئنی جامع، پانوراما استانبول 1453، برج گالاتا، مینیاتورک، استانبول فروم، موزه نظامی، جزایر، حصارهای آنادولو و روم ائلی، کاخهای ییلدیز و بَیلر بَیی، کلیساهای سنت آنتوان و کاریه، تپه چاملیجا، استانبول ویالاند و دهها مورد دیگر.
شما در عرض 2 روز می توانید با یک برنامه مناسب؛ میدان و مسجد سلطان احمد، موزه آیا صوفیه، آب انبار یئره باتان، موزه آرکئولوژی، موزه توپ قاپی، پانوراما استانبول 1453، برج گالاتا و برج و باروهای قدیمی شهر را ببینید. چنانچه همراه خانواده هستید می توانید مرکز خرید و تفریح استانبولفروم، میدان تقسیم و خیابان بَیاوغلو (استقلال) و مجموعه بازیهای آبی استانبول ویالاند را (این سه مورد براحتی یک روز شما را میگیرند بنابراین ممکن است مجبور به حذف بعضی از موارد دیگر بشوید) جزو اولویتها قرار دهید. در مسیر این جاذبهها، شما برج گالاتا و برج و باروهای قدیمی شهر را خواهید دید. برای روز دیگر حتماً میدان و مسجد سلطان احمد، موزه توپ قاپی، پانوراما استانبول 1453 و قاپالی چارشی را ببینید.
چنانچه علاقه مند به اماکن و آثار باستانی یا هنری هستید موارد: میدان و مسجد سلطان احمد، موزه آرکئولوژی، موزه توپ قاپی، برج و باروهای قدیمی شهر، کاخ دولماباحچه، موزه آیا صوفیه، آب انبار یئره باتان، مسجد سلیمانیه، موزه نظامی را در اولویتهای خود قرار دهید.
- می خواهم در مسافرت به ترکیه، حدالامکان پلاژ و ... را هم ببینم ولی از اینکه اینگونه موارد بر وضعیت فرهنگی خاص خانوادهمان تاثیر منفی بگذارد نگرانم. آیا توضیح یا پیشنهادی برای این وضعیت دارید؟ (یاشار احمدزاده از میانه)
یاخین یول: چنانچه از تاثیرات مسافرت نگران هستید بهتر است اصلا مسافرت نکنید چون حتی در مورد شهرها و مناطق کشور خودمان نیز تفاوتهای فرهنگی (گاهاً زیادی) وجود دارد ولی اگر منظورتان وضعیت روحی و روانی خاص جامعه و خانوادههای ماست پیشنهاد میکنم حدالامکان در ایام غیر از نیمه دوم بهار تا نیمه دوم پاییز مسافرت کنید و در ضمن مسافرت به شهرهای دارای مراکز خرید، باستانی و گردشگری مثل استانبول، ازمیر، ترابزون و ...، یک برنامه گشت نیم یا یک روزه برای دیدن شیله، کییوس یا بستانجی (از استانبول) و قوش آداسی یا چشمه (از ازمیر) و ... ترتیب دهید. به اینصورت که برنامه اصلی گردش و مسافرت شما یکی از شهرهای بزرگ ساحلی باشد و در اثنای مدت حضورتان در آنجا یک روز صبح به یکی از پلاژها یا شهرهای ساحلی-توریستی نزدیک رفته، نیم روز یا یک روز را در آنجا گذرانده و به هتل یا محل اقامتتان در شهر اصلی بازگردید.
عدم بازدید از چنین نقاطی را بویژه برای آنهایی که برای بار اول قصد مسافرت به خارج را دارند توصیه میکنم (در این مورد نظرات متفاوتی ممکن است وجود داشته باشد ولی مخصوصاً این توجیه که بالاخره اینگونه موارد قبلاً از تلویزیون و رسانه های مختلف دیده شده است با آنچه که منظور این حقیر است فاصله دارد.) و امیدوارم به علل متعدد آن خودتان فکر کنید.
- من در سایه دوستان و برخی همسایگان آشنایی نسبی با ترکی آذری دارم. این آشنایی نسبی چقدر کمک حال من خواهد بود؟ (مینا از اصفهان)
یاخین یول: دوست عزیز، لهجه آذری با لهجه استانبولی تفاوتهایی هرچند اندک دارد. ضمن اینکه شما تنها به آشنایی نسبی با این لهجه اشاره کرده اید. در هر حال شاید بهتر است حداقل در خصوص کلمات و جملات کلیدی مطالعهای داشته باشید و قبل از سفر با همان دوستان ایرانی ترک زبان تمرین کرده و عنداللزوم یادداشتهایی همراه داشته باشید.
- از محتویات چند پستی که در خصوص مسافرت به ترکیه در همین وبلاگ گذاشته اید، چنین به نظر می رسد که از تورهای ایرانی دل خوشی ندارید. آیا واقعا این تورها فاقد هرگونه مزیت و کیفیتی هستند؟ مخصوصاً برای ما که آشنایی با این کشور نداریم به غیر از استفاده از تور چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟ (؟ از تهران)
یاخین یول: البته من مشکلی شخصی با تورهای ایرانی ندارم. شاید بهتر است مطالب ارائه شده را با اندکی دقت بیشتر مطالعه بفرمایید. منظور من این است که تورهای ایرانی با تعریف کامل تور فاصله زیادی دارند. بهترین تورهای ما از نظر ارائه خدمات ناقص هستند. بسیاری از آنها فاقد برنامه کامل گشت و گذار در طول مدت سفر بوده و بسیاری از آنهایی که این خدمت را ارائه می کنند از نظر اطلاعاتی که در خصوص جاذبههای گردشگری میدهند مقید به رعایت اصول مربوطه نیستند. حقیر راهنمای اروپاییها بوده ام و گهگاه شاهد گشتهای پاره وقت ایرانی نیز بوده ام. این نظر نیز با مشاهده نزدیک این تورها شکل گرفته است.
- وضعیت جریانهای سیاسی در ترکیه چگونه است آیا ما می توانیم با تمایلات .... امکان یا احتمال راحتتر بودن را برای خود فراهم کنیم؟ (حامد از ؟)
یاخین یول: وضعیت جریانهای اصلی سیاسی در ترکیه تقریباً با توجه به آرایی که احزاب سیاسی در انتخابات می گیرند قابل سنجش است. فقط همواره باید نکاتی را مد نظر داشت از این قبیل که: آرای حزب جمهریخواه خلق نشاندهنده جمعیت واقعی چپگرایان در ترکیه نیست. (ضمن اینکه عقاید متمایل به چپ در ترکیه دارای قاعده قابل توجهی است لیکن چپگرایان واقعی خیلی کمترند) بخش مهمی از آرای حزب عدالت و توسعه تمایلات ملیگرایانه دارند و به دلایل مختلف در قالب حزب مذکور تمثیل می گردند و ...
به نظر من اصلاً و ابداً (حداقل در طول مدت سه ماه نخست) قاطی این جریانها نشوید چون با توجه به تفاوتهایی که از ایدئولوژیهای مختلف در دو جامعه وجود دارد برای شما عوایدی نخواهد داشت اما ممکن است بطور جدی با تبعات منفی اینگونه نزدیکیها مواجه شوید. با توجه به نوع سوال به نظرم رسید که شما احتمالاً دانشجو هستید و دقت فرمایید که این راه واقعاً به ناکجاآباد است.
- در شرایط کنونی (مسائل ناشی از ترور و غیره) آیا امنیت گردشگری در ترکیه از بین رفته است؟ (علیمحمد اسدی از کاشان)
یاخین یول: به غیر از مناطق جنوبشرق ترکیه -که ظاهراً در دوران تداوم مذاکرات حقوق اقلیتها، از سوی پکک بمب گذاری شده است- در سایر نقاط امنیت حاکم است. در این خصوص به توضیحات وزارت امور خارجه کشورمان و هشدارهای سفارت ایران در ترکیه دقت کنید.
- من یک برنامه بازدید از نمایشگاه در شهر ازمیر ترکیه را دارم. می خواهم خانم و بچه ها را هم با خودم ببرم اما برای گشت شهری تنها دو روز می توانم وقت بگذارم. آیا دو روز ارزش و توجیه اقتصادی، تفریحی -مخصوصاً در مورد ازمیر- دارد؟ (میثم از ؟ )
یاخین یول: اتفاقاً دو روز برای شهر ازمیر کافی است. در سفر به ازمیر می توانید از موزه مردم شناسی، بازار کمرآلتی، میدان کوناک (قوناق)، کادیفه قلعه، آسانسور، پیاده گذر ساحلی کوردون، باغ وحش بزرگ دوغال یاشام پارک، محله آل سانجاق (مراکز خرید و محل گردش عصرانه قشر ثروتمندشهر) و ... دیدن کنید.
در اطراف شهر ازمیر جاذبه های بسیاری با فاصله های نسبتاً نزدیک وجود دارند مثل سلجوق (شهر باستانی افس و معبد آرتمیس - از عجایب هفتگانه- و روستای شیرینجه) در فاصله 70-80 کیلومتری جنوب شهر، قوش آداسی یا همان کوش آداسی معروف در فاصله 90 کیلومتری جنوب شهر، برگاما در فاصله 90 کیلومتری شمال شهر، چشمه در فاصله 50- 60 کیلومتری غرب شهر و ...
ازمیر همچنین بدلیل ارزانی عمومی اش معروف است و چند سال پیش عنوان ششمین شهر مناسب برای زندگی در جهان شناخته شد.
اینها سوالاتی بودند که از طرق مختلف به بنده رسیده و پاسخهای فوق ارسال شده است. امید که بدینوسیله مورد استفاده تعداد بیشتری از هموطنان قرار گیرد.
1- İranda gezilmesi, görülmesi gereken yerler, eserler ve bulundukları şehir veya bölgeler:
İran insan uygarlıklarının orta yerinde yeraldığından, bir çok tarihi eser bulundurmakta olduğu gibi, yüzölçümü itibariyle de çok büyük olduğundan geniş sınırları içinde dört mevsimi aynı anda yaşatan koşulları barındırmaktadır.
Tarihi eserlerin başında; Tebriz kapalıçarşısı, Tebriz erki, Babek kalesi, Nakade Hasan tepe, Kenduvan peri bacaları, Zencan Sultaniye kümbeti, Ardebil Şeyh Sefi türbesi, Hamedan Hegmetane tepesi, Tahran Merkez Bankası müzesi, İsfahan imam (Şah Abbas) meydanı, Yezd Ateş tapınakları, Şiraz Taht-ı cemşid, Kaşan yeraltı şehri, Şuş zigurat tepesi vs. gelirken, doğal güzelliklerin başında ise; Karadağ ormanları (Karabağın İranda bulunan güney karşısı), Hazar deniz sahilleri ve Şimal ormanları, Urumiye gölü, Hamedan Alisadr mağarası, Yezd çölü vs. gelmektedir.
Sayılanlardan tahmin edileceği üzere, gezilecek yerler çok fazla olduğu gibi, çoğu, düzgün yapılmış bir planla 7-10 gün içerisinde gezilebilir.
2- Bir haftalık bir gezi için hangi yerler/şehirler önerilir?
Tebriz (şehir ve 40 kilometre güneyinde bulunan Kenduvan peri bacaları), Tahran (şehir), İsfahan (şehir), Şiraz (şehir ve taht-ı cemşid) ve Yezd
3- Türkiyenin hangi şehirlerinden İranın hangi şehirlerine otobüs, uçak veya tren seferleri yapılmaktadır?
İstanbuldan Tahran, Tebriz, Meşhed, Şiraz ve İsfahana karşılıklı uçak seferleri, yine İstanbuldan Tebriz ve Tahrana otobüs seferleri ve Ankaradan Tebriz üzerinde Tahrana tren seferleri yapılmaktadır.
Ayrıca Ankaradan Tahrana uçak seferleri yapılmaktadır.
Bütün bunlara ilaveten Türkiyenin her hangi bir şehrinden Ağrı, Iğdır veya Vana uçup (veya otobüsle gidip), oradan kara yollarını kullanarak sınrı geçerek İrana ulaşmak mümkün.
Her hal-ükarda uygun ve verimli bir plan ile İran gezisini gerçekleştirmenin en uygun üç yolu; a) Tebrizden, b) Tahrandan ya da c) Şirazdan başlamak suretiyle mümkün.
4- İrana yolculuk yapmak için vize uygulaması var mı?
İrana yolculuk yapmak için vize istenmemektedir. Sadece pasaport ile sınırdan geçilebilmektedir. Bir geçişte üç ay (90 gün) İranda kalabiliyorsunuz. Fakat bu süreyi tam doldurmamak ve örneğin 85 günde noktalamak efzeldir. Sözkonusu süre İranlıların Türkiyeye geldiğinde de geçerlidir.
5- Türkçe İranda ne kadar veya nerlerde anlaşılır? Sadece Türkçe ile zorluk çekermiyim?
Türkçe İran nüfusunun büyük bölümü tarafından bilinmektedir. Aksan olarak Azeri Türkçesince konuşan ve ülke nüfusunun en az üçte birini teşkil eden insanlara ilaveten, genellikle İran halkının Türkiyeye duyduğu sempati sayesinde Bir Türk olarak her hangi bir sıkıntı çekmez, aksine çok aşırı iltifatlara maruz kalabilirsiniz.
İranın bütün kuzey batısı (Tebriz, Urumiye, Ardebil, Zencan, Kazvin, kısmen Hamedan) ve başkent Tahran, Azeri Türkçesi konuşan halkın bitişik coğrafyası olduğu gibi, İsfahan, Şiraz, Meşhed gibi büyük şehirlerde de bu dili bilenler ve konuşanlar vardır. Türkiye Türkçesinden bir az farklı olan bu şiveyi anlamakta zorlanmazsınız. En azından yabancı bir dili konuşmak zorunda kalmaktan iyidir.
6- İranda yolculuk güvenliği özellikle yabancılar için var mı?
İranda gezi ve yolculuk güvenliği bir çoğu koşu ülkelere göre yüksek seviyede. Bunun Türkiyeden bile daha uygun bir seviyede olduğunu iddia edersek kesinlikle abartmış olmayız. Bugün bir kadın veya çocuk ülkenin bir ucundan diğer ucuna azami kolaylık ve güvenlikle yolculuk yapabilir.
7- İranda yolculuk, konaklama ve beslenme konforu ve sağlığı ne durumda?
Büyük şehirler arası yolcu taşıma hizmeti veren otobüsler genellikle VIP standartlarında. İran içi uçak seferleri genellikle rötar yapmaktadır. Pek tavsiye edilmez. Tren seferleri fena değil. Yine de en uygun yolculuk aracı otobüs. Büyük kentler arası yolların hemen hepsi otoyol. (Tebriz- Tahran, Tahran- İsfahan- Şiraz, Tahran- Meşhed)
Konaklamaya gelince; çeşitli seviyelerde hoteller, moteller ve misafirhaneler vardır. Tebrizde 100'e yakın hotel ve motel arasından tavsiyede edebileceğim başlıca hoteller a) Hotel Derya ***, b) Hotel Şehriyar *****, c) Hotel Tebriz ****, ç) Hotel Azerbaycan ***. Diğer şehirlerde de uygun hoteller mevcuttur.
Yemek sağlığı ile ilgili ise, İran halkının temizliğe çok önem verdiği ve özen gösterdiği gerçeğini gözönünde bulundurarak, yemek servis edilen hemen her yerde gönül rahatlığıyla yemek yiyebilirsiniz.
8- İranda katı şeriat kuralları mı uygulanmaktadır? Sokaktaki yansıması nedir? Bu hususta ne tür sıkıntılarla karşı karşıya kalabiliriz?
İranda bazı arap ülkeleri gibi katı kurallar uygulanmadığı gibi, özellikle yabancılar için her konuda tolerans gösterilmekte ve yüksek anlayışla karşılanmaktalar. Sözkonusu Türkiye vatandaşları olunca, Türkiyeye duyulan yoğun sempati itibariyle, zorluk diye bir şeyle karşılaşmazsınız. Bütün sınırlama (ona da sınırlama demek ne kadar doğruysa) başı açık bayanların saçlarını bir örtüyle (türban, şal, başörtüsü vs.) kapatması gereği. Zaten iki ülke halklarının mülüman olması, olası çoğu mesleyi başlı başına çözmüş oluyor.
9- İranda din adamları ve evliyaya ait türbeler nerelerde ve nasıl gidilir?
İranda başlıca kutsal sayılan türbe olarak şii mezhebine mensup olanların sekizinci imamı olan imam-ı Rızanın türbesi (Meşhed) gelmektedir. Meşhed, Tahranın 900 kilometre doğusunda, ülkenin kuzeydoğusunda yeralmaktadır. Bu kent 2.5 milyon nüfusuyla ülkenin en büyük ikinci kentidir. Dini değer taşıyan ikinci önemli şehir ise, evsahipliğini yaptığı Hz. Masume'nin (imam-ı Rıza'nın kızkardeşi) türbesi itibariyle Kum şehri. Kum şehri Tahranın 200 kilometre güneyinde ve Tahran- İsfahan- Şiraz ile Tahran- Yezd yolu üzerinde yeralmaktadır. 1 milyona yakın nüfusu ile ülkenin en büyük ilk on şehri arasında.
Ardebil'de Şeyh Sefi (Şah ismailin dedesi) ütrbesi, Şiraz'da Şah Çırağ türbesi gibi, diğer şehir ve kasabaların bir çoğunda da bu tür kutsal veya değerli sayılan türbe ve mezarlar bulunmaktadır.
10-Türkiyenin İranın hangi şehirlerinde resmi temsilcilikleri (büyükelçilik veya konsolosluk gibi) bulunmaktadır?
Türkiye Cumhuriyeti büyükelçiliği Tahranda, İstanbul dörtyolu mevkiinde, Başkonsoloslukları ise Tebriz (Valiasır semti, Homafer meydanı) ile Urumiye'de (Daneşkede bulvarında) yeralmaktadır.
(پاسخ سوالات جدید به تدریج اضافه خواهد شد. سوالات خود را به آدرس الکترونیکی resuldaghsar@yahoo.com ارسال نمایید.)
- این امر معادلسازی (دنکلیک) مدرک تحصیلی کجا انجام می شود؟
پاسخ: معادلسازی یا دنکلیک مدرک تحصیلی عبارت از تایید ارزش سطح تحصیلی مدرک شما با همتای خارجی آن است. این امر در آنکارا در YÖK (یوکسک اؤیرتیم کورولو) یا در نمایندگیهای کشور ترکیه در ایران که بخش مشاور تحصیلی در آن پیش بینی شده است (در حال حاضر فقط سفارت تهران) انجام می یابد.
- من الان چهار ساله که ترکیه ام. مدارکم را سال 90 دادم ترجمه. بخاطر یک اشتباه در رقم ریزنمره یک هفته برنامه من به هم خورد. حتی کم مانده بود که از یک ترم تحصیلی باز بمانم. با راهنمایی شما خوشبختانه این اتفاق نیافتاد ولی حسابی استرس کشیدم.
پاسخ: در سال 1390 ما در دفتر ترجمه چهار نفر (مترجم) بودیم. نمی دانم اشتباه پیش آمده و حتی راهنمایی مورد نظر شما مربوط به خود من بود یا نه. به هر حال عذر می خواهم.
- با سلام. بنده قصد خرید خانه در ترکیه دارم. استانبول زیاد مورد نظرم نیست. آیا پیشنهاد خاصی در مورد شهرها و بالاخص این مشاوران خرید خانه دارید؟
پاسخ: شما در اکثر شهرهای ترکیه می توانید خانه بخرید. دقیقا اشاره نکرده اید که وضعیت شغلی، تحصیلی یا خانواده شما و حتی سنتان چقدر است و گرنه بهتر می توانستم راهنماییتان کنم. بهر حال باید عرض کنم که اکثر ایرانیها به استانبول، آنکارا، آنتالیا، آلانیا و چند شهر دیگر رغبت نشان می دهند. نوشته اید که استانبول زیاد مورد نظر شما نیست. دلیلش را ننوشته اید در حالیکه استانبول از لحاظ فرصتهای شغلی و اجتماعی بدلیل بزرگی شهر (حداقل یک و نیم برابر تهران بوده و از لحاظ تمیزی هوا به تمیزی ارومیه است.) بهتر است. شاید بهتر است حداقل به محلاتی که بهتر است دور و بر آنها اصلا نروید اشاره کنم: محلات اسن یورت، غازی عثمان پاشا، سلطان بیلی، کاسیم پاشا، چاغلایان، باغجیلار در استانبول. در خصوص اعتماد به مشاوران خرید خانه مخصوصا مواردی که از ماهواره یا بصورت اینترنتی برای خود بساط بزرگی پهن کرده اند خیلی دقت کنید. مشاوره به شرط ادامه دادن آن حداقال با چند مشاور محلی و کارشناس مربوطه حتما مفید است. اگر سوالتان را دقیقتر بپرسید شاید بتوانم بیشتر راهنمایی کنم. با تشکر
- در ترکیه کجا می توانم مدارکم را برای ترجمه بدهم؟
در شهرهای بزرگ مثل استانبول و آنکارا مترجمان فارسی- ترکی وجود دارند که با نوترلیک (دفترخانه اسناد رسمی) همکاری می کنند. مترجم رسمی در ترکی به صورت «یئمینلی ترجمان» خوانده می شود. در آک سارای، بئشیکتاش و کارتال استانبول و همچنین آنکارا (کیزیل آی) چند نقطه هست.
- سلام. دو تا سوال. یکی اینکه آیا شما در تهران هم تدریس می کنید؟ دو اینکه در آموزشگاه هم تدریس می کنید؟
نه، در تهران تدریس ندارم. گهگاهی از تهران تماس گرفته می شود. از همه این عزیزان تشکر می کنم. شاید در صورت افزایش تقاضا به کمک و همفکری هم یک طریقی برای خدمت به دوستان تهرانی پیدا کنیم. ضمنا در آموزشگاه هم تدریس نمی کنم. اخیرا یک پیشنهادی از سوی یکی اموزشگاه محترم داشتم ولی شرایطمان فاصله زیادی با هم داشت. اگر هم قبول می کردم تازه اولین تجربه کاری اینجانب با آموزشگاه می شد که نشد!
مدارک مورد نیاز برای ثبت نام در دانشگاه؟
این مدارک نسبت به دانشگاه متفاوت است ولی اغلب مدارک دو دوره تحصیلی آخر مطالبه می شود. مثلا برای داوطلبان دوره دکترا؛ ترجمه دانشنامه ها و ریزنمرات دو دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد به علاوه پاسپورت. باز برای کسب اطلاعات موثقتر به سایتهای خود دانشگاههای مورد نظر مراجعه کنید.
مراحل ترجمه و تایید مدارک؟
اصل مدارک را با دو سری فتوکپی (برای یک سری ترجمه) به مترجم نشان می دهید. مدارک شما از سوی مترجم رسمی رویت و کنترل می شود. سپس دو سری فتوکپی و مبالغ مربوطه اخذ و اصل مدارک (چنانچه کارهای وزارت و کنسولگری را خود به عهده بگیرید) به شما عودت داده می شود. برای اخذ ترجمه مدارک همراه با تایید دادگستری به شما وقت داده می شود. (نزدیکترین زمان ممکن در دفتر ترجمه دکتر مجتهدی یک روز است). بدیهی است برای اخذ تایید هر مدرک شما از دادگستری 40000 (چهل هزار) تومان تمبر باطل می شود. شما بعد از اخذ ترجمه مدارک از دفتر ترجمه، همراه با اصل مدارک ترجمه شده بین ساعات 9 صبح الی 12 ظهر به وزارت امور خارجه کشورمان (در تبریز، در نزدیکی میدان ائل گؤلی- روبروی کوی سهند واقع شده است) مراجعه می کنید. اصل مدارک و ترجمه آنها بعد از تایید در حدود ساعت 1 ظهر به شما مسترد می گردد. در مرحله بعد (پایانی) به همراه فتوکپی از مدارک ترجمه شده (هم صفحه یا صفحات فارسی و هم صفحه یا صفحات ترکی) و 20 دلار برای هر مدرک بین ساعات 09:30 صبح و 12 ظهر به کنسولگری ترکیه (انتهای خیابان فروغی- فلکه همافر- ولیعصر) مراجعه می کنید. ورودی مراجعه کنندگان به کنسولگری از درب پشتی (کوچه کاج) می باشد.
در خصوص مترجم رسمی ترکی استانبولی در تبریز؛ آقای دکتر محمدرضا مجتهدی
دفتر ترجمه دکتر مجتهدی با حدود 30 سال تجربه در ارائه خدمات ترجمه (واقع در چهارراه آبرسانی، پاساژ اسکان). دکتر مجتهدی فارغ التحصیل از مقطع دکترای حقوق دانشگاه استانبول در سال 1356 شمسی است. لازم به یادآوری است که از ادامه فعالیت خانمی که در طول چند سال گذشته بطور غیرقانونی به کار ترجمه ترکی استانبولی (مهر وی جهت ترجمه ترکی آذربایجانی بود) مشغول بود از طریق مراجع قانونی و ذیصلاح ترجمه ممانعت بعمل آمده است.
ترجمه ترکی استانبولی با ترکی آذری فرق می کند؟
بله. تا حدی که در مدارک رسمی حساس نسبت به انتقال مفهوم دقیقاً در معانی مترادف شبهه ایجاد نماید. بدیهی است هر دو این لهجه ها متعلق به یک زبان (ترکی) هستند و تنها در ترجمه رسمی جهت پیشگیری از هرگونه خلط معنی و سوءتفاهم متمایز می شوند.
آیا شما تدریس هم می کنید؟
بله. بدلیل ضیق وقت (با توجه به اشتغال به امر ترجمه) فعلاً فقط تدریس به صورت خصوصی و فشرده را می پذیرم. ابتدا یک مصاحبه نیم ساعته با داوطلب صورت می گیرد و ضمن اطلاع از انگیزه و هدف داوطلب آموزش خصوصی، از سطح آشنایی وی با زبان ترکی استانبولی نیز کسب آگاهی می گردد. سپس با تعیین چند جلسه (از حداقل 1 الی حداکثر 7-8 جلسه) آموزش شروع می شود.
- ماموریت ترجمه شفاهی برای داخل یا خارج از کشور؟
بله. حق الزحمه توافقی است. نرخ پایه 50 دلار برای یک روز (بعلاوه مخارج مسافرت) می باشد.
- مدارک مورد نیاز جهت اقدام به تحصیل در دوره کارشناسی (دانشگاه های ترکیه)؟
ترجمه ترکی مدارک دیپلم، ریزنمرات سه ساله دبیرستان، پیش دانشگاهی و کارنامه دوره پیش دانشگاهی . برخی از داشنگاهها ترجمه انگلیسی یا ترکی و انگلیسی مدارک را با هم می خواهند. مثل İstanbul Teknik Üniversitesi. مطئنترین راه برای کسب آگاهی مراجعه به سایتهای اصلی خود دانشگاههای مورد نظر است. چون گاهاً تغییر می یابند.
- زمان مناسب جهت اقدام به تحصیل در دوره لیسانس؟
تنها زمان و بهترین زمان بین ماه می ( نیمه دوم اردیبهشت ) تا اواخر مرداد ماه می باشد. هر کدام از دانشگاهها در داخل این بازه زمانی، زمان خاصی را برای پذیرش خود در نظر می گیرند.
- متوسط هزینههای زندگی در شهرهای ترکیه؟
این هزینه ها برای هر فرد و نیز نسبت به شهرها و دانشگاهها متفاوت است. بدون در نظر گرفتن هزینه های اسکان (خوابگاه یا اجاره خانه) حداقل هزینه برای زندگی ماهانه را میتوان از 200 دلار به بالا در نظر گرفت. هزینه اقامت و تحصیل در استانبول معمولا بیشتر از شهرهای دیگر است. بطور مثال در حالی که اجاره خانه (واحد آپارتمانی با متراژ پایین) در محله اولوس آنکارا یا آنافالتالار ازمیر (جزو ارزان قیمت ترین مکانها در عین نزدیکی به مرکز شهر) حداقل 350 لیره ترکیه است، این مبلغ در محله قوم قاپی استانبول حداقل از 600 لیره شروع می شود. بدیهی است محلات نامبرده –در عین اینکه بدلایل متعدد مورد توجه برخی دانشجویان قرار می گیرند- چندان مناسب برای اقامت دانشجویان نمیباشند و تنها به عنوان ارزانترین محلات و جهت مقایسه ارائه می شوند.
- امکان برخورداری از تخفیفهای شهریه برای هموطنان ترک ایرانی؟
ظاهراً تنها در دانشگاه Boğaziçi این تخفیف هنوز برقرار است ولی با ارائه برخی مدارک رسمی (مثل شناسنامه) صادره از شهرها و استانهای ترک نشین در برخی موارد امکان استفاده از این تخفیفها وجود دارد.
-آزمون تومر؟ از چه بخش هایی تشکیل شده است ؟ چه منابعی مورد نیاز می باشد ؟
آزمونی برای ورود به دانشگاههای ترک زبان کشور ترکیه میباشد. آزمون از بخشهای Speaking / Listening/ Structure/ writing (Dinleme, Konuşma, Okuma, Yazma)تشکیل شده است و در 3 سطح برگذار میشود. نمره C به منزله قبولی و گرفتن دیپلم تومر میباشد.
-در کدام یک از دانشگاه های ترکیه دوره های لیسانس به زبان انگلیسی ارائه می شود؟
بله:
Ortadoğu Teknik Üniversitesi, Boğaziçi, İstanbul Teknik, İzmir Teknoloji Enstitüsü, Bilkent, Fatih, Hacettepe
-Denklik Belgesi (مدرک برابرسازی یا معادلسازی) و نحوه تهیه؟
مدرک برابری دیپلم دبیرستان با دیپلم ترکیه می باشد که برای تهیه آن باید اصل دیپلم به همراه ترجمه تایید شده آن به علاوه اصل ریزنمرات سه ساله دبیرستان به همراه ترجمه تایید شده آن را در آنکارا یا استانبول به اداره آموزش ملی برد و این نامه را تهیه نمود. نشانی نهاد مزبور در آنکارا:
Ankara
İl Milli Eğitim Müdürlüğü
İ Blok Kültür Bölümü Beşevler Ankara
Phone: (0312) 212 46 42 – 413 37 04 – 212 66 40/184
-پرداخت Application Fee دانشگاهها؟
بهترین راه ممکن از طریق شرکت هایی است که این کار را را برای دانشجویان با دریافت کارمزد مناسب انجام می دهند.
-آیا ترجمه مدارک مورد نیاز پذیرش نیاز به تایید کنسولگری دارد؟
در مرحله اول خیر. امّا برای زمان ثبت نام و گرفتن نامه برابری دیپلم دبیرستان با دیپلم ترکیه باید تایید کنسولگری را گرفت. اما برای اینکه دچار هیچگونه ریسک و سردرگمی در این خصوص نشوید اینکار را همان اول انجام دهید. به عبارت دیگر اخذ تایید از کنسولگری ضروری است و تعلل در انجام آن ممکن است به روند امورتان آسیب برساند. بدیهی است اخذ تایید از کنسولگری ترکیه بعد از تایید وزارت امور خارجه کشورمان صورت می پذیرد.
- در صورت وجود برخورداری از امکان تخفیف شهریه چه مراحلی باید طی نمود؟
قبل از ثبت نام به اداره ثبت نام دانشگاه مراجعه کرده و فرم های مربوطه را پر نمایید.
-آیا امکان گرفتن ویزا برای پذیرش دوره های زبان ترکی در کشور ترکیه وجود دارد ؟
بله . این نوع ویزا 6 ماهه می باشد و باید زبان آموز در آن دوره 6 ماهه به طور متداول در کلاس های زبان ترکی شرکت نماید.
-قوانین منع حجاب در دانشگاه های ترکیه برای خانم ها؟
لغو گردیده است.
-آیا امکان استفاده از خوابگاه جهت اقامت دانشجویی در ترکیه وجود دارد ؟ اگر بله نحوه اقدام چگونه است ؟
بله با داشتن ویزای دانشجویی و دفترچه اقامت امکان استفاده از خوابگاه وجود دارد. دانشجو در زمان اقامت در کشور ترکیه هم می تواند از خوابگاه های خود دانشگاه استفاده نماید و هم از خوابگاه های خصوصی. برای سکونت در خوابگاههای خود دانشگاه باید در زمان ثبت نام در دانشگاه در کشور ترکیه برای خوابگاه اقدام نمود. برای خوابگاههای خصوصی نیز با در دست داشتن ویزای دانشجویی و دفترچه اقامت با مراجعه حضوری به خوابگاه می توان اقدامات لازم را به عمل آورد.
-امکان افتتاح حساب در بانک های ترکیه برای دانشجویان؟
وجود دارد.
-دانشگاه های مورد تایید وزارت علوم و بهداشت؟
دانشگاه استانبول - استانبول
دانشگاه حاجت تپه - آنکارا
دانشگاه آنکارا - آنکارا
دانشگاه آنادولو- اسکی شهیر
دانشگاه 9 ایلول (دوقوز ایلول) - ازمیر
دانشگاه غازی - آنکارا
دانشگاه اژه- ازمیر
دانشگاه عثمان غازی – اسکی شهیر
دانشگاه مرمره - استانبول
دانشگاه چوکور اُوا - آدانا
دانشگاه اولوداغ - بورسا
دانشگاه تکنیک کارادنیز - ترابزون
دانشگاه 19 ماییس - سامسون
دانشگاه تراکیا - ادرنه
دانشگاه سلجوق- قونیه
دانشگاه فاتح - استانبول
دانشگاه تکنیک خاورمیانه – آنکارا
دانشگاه آتاتورک- ارزروم
-آیا امکان کار بیرون دانشگاه در ترکیه برای دانشجویان خارجی وجود دارد ؟
خیر . تنها در صورتی که ویزای کاری داشته باشید. کار دانشجویی در داخل دانشکاه تا هفته ای 20 ساعت مجاز میباشد. البته دانشجویان زیادی قاچاقی (کار بدون ویزای کار) کار می کنند.
-آیا برای ورود به دانشگاه های ترکیه از مقطع دیپلم به آزمون ورودی نیاز هست؟
در سال های اخیر برخی از دانشگاه های ترکیه از طریق معدل نیز دانشجو می پذیرند. از ایران هم برخی دانشگاهها هم معدل دیپلم و پیش دانشگاهی را به عنوان شرط پذیرش میخواهند و برخی یا معدل دیپلم و یا پیش دانشگاهی. اشخاصی که معدلشان پایین تر از سقف مجاز تعیین شده توسط دانشگاه مورد نظرشان است می توانند در آزمون داخلی دانشگاه ها شرکت کنند. بعضی دانشگاه ها نیز همانند دانشگاه دولتی آنکارا تنها از طریق آزمون داخلی دانشجو میپذیرند.
-آیا در دوره لیسانس هم می توان از بورسیه استفاده کرد؟
بله . در دوره لیسانس هم می توان از بورسیه دولت ترکیه استفاده کرد و یا از بورسیه دانشگاه ها به صورت جداگانه. برای استفاده از بورسیه دولت ترکیه در مقطع لیسانس شرایط سنی وجود دارد یعنی دانشجو باید 18 سال داشته باشد نه بیش تر. از طریق سفارت ترکیه می توان برای این نوع بورس اقدام نمود. برای استفاده از بورسیه دانشگاه ها دانشجو باید در هر سال تحصیلی معدل بالا کسب کند.این نوع بورس شامل هزینه خوابگاه یا غذا و یا هزینه حمل ونقل و یا شهریه می باشد که دانشگاه به دانشگاه متفاوت است.بهتر است شرایط بورسیه دانشگاهی را از سایت دانشگاه مورد نظر پیگیری نمود.اندر خواهرخواندگی تبریز و استانبول
با اقتباس از کتاب «استانبول، راهنمای گردشگری شهر همراه با نقشه و عکسها» از قلم نگارنده
شاید شما نیز جزء خیل افرادی باشید که تاکنون به استانبول سفر کرده و یا حداقل اطلاعاتی (فارغ از اینکه چقدر مقرون به حقیقت است) از این عروس جهان اسلام دارید. لیکن شاید تعجب نمایید اگر خبر از کم اطلاعی بیشتر مسافران ایرانی در مورد جاذبه های گردشگری این شهر علیرغم صرف هزینه های سنگین بدهم. به طوری که برخی از آنان حتی پس از بازگشت از سفر نیز متوجه کیفیت پایین مسافرت خود نمی شوند. از آنجا که جاذبه های گردشگری این شهر زیبا و تاریخی از طرق مختلف و با تفصیل ارائه می شود، در این مقوله قصد داریم تا به موضوع خواهرخواندگی این شهر با زیباترین و توسعه یافته ترین شهر ایران، تبریز بپردازیم که اقدامی بسیار بجا بوده و بخاطر این موضوع از مدیران شهری هر دو شهر مراتب سپاس خود را بجای آوریم. مخصوصاً مقامات شهری تبریز که با درایت و علم به حقانیت موضوع، در این مسأله صمیمیت و اهتمام به خرج دادند.
تبریز و استانبول بزرگترین شهرهای ایران و ترکیه در شمالغرب کشورهای متبوع خود می باشند. این دو شهر کهن، مسلماننشین و همزبان در ورودی آسیا و اروپا و بالعکس واقع شدهاند. در واقع استانبول ورودی ترکیه از اروپا و تبریز دروازه ورودی ایران از اروپا می باشد. نقش تبریز همچون استانبول در ورود و شکوفایی اولین های تمدن و فرهنگ به کشور متبوع خود پررنگ بوده و از همین روست که امروز تبریز کهن به شهر اولینها اشتهار یافته است. (یاد شادروان صمد سردارینیا که کتاب بسیار ارزشمندی در این خصوص به یادگار گذاشته است، گرامی باد). این شهرها از قدیم با همدیگر روابط فرهنگی، تجاری، بازرگانی و صنعتی داشته اند. بطوریکه یکی از هشت دروازه کهن تبریز به نام «استانبول قاپیسی» مشهور بوده و قدمتی چند صد ساله دارد.[1]
در طول دوره حکومت صفویان با رسمیت یافتن مذهب تشیع و همچنین در مقاطعی که تبریز به اشغال عثمانیها درمیآمد، خیل عظیمی از صنعتگران، تجار و هنرمندان تبریزی به استانبول کوچ کردند –یا کوچ داده شدند- که این توده ها در بازسازی استانبول بعد از فتح (1453 میلادی) و زلزله (1509 میلادی) و خلق خیلی از آثار معماری و هنری و رونق بخشی به بازار آن نقش پررنگی داشته اند. هم اکنون نیز در گوشه و کنار قاپالیچارشی استانبول، نسلهای تجار تبریزیالاصل دیده می شود.
در دوره قاجاریه روشنفکران و آزادیخواهان و روزنامه نگاران تبریزی با استانبول، باکو و تفلیس در ارتباط بودند و از رویدادهای همدیگر تاثیر می پذیرفتند. تاریخچه شکل گیری نشریات اختر و ملانصرالدین با ظرافت گویای نقش روزنامه نگاران تبریزی که به استانبول تبعید شده بودند در آماده سازی روشنفکران ایران می باشد. تبریز در جنبش مشروطه نقشی اساسی برعهده داشت و دلیری و حقطلبی مردم هوشیار آن به پیروزی جنبش منجر شد. پس از سرکوب مشروطه توسط محمدعلیشاه، تمام حرکتهای مشروطهخواهانه در تهران خاموش شدند؛ اما در تبریز و تنها در چند محله آن، هنوز کسانی بودند که تا پای جان از این دستاورد پاسداری می کردند. این مقاومت ماهها ادامه داشت تا این که در اصفهان و گیلان نیز مردم به پا خواستند و مشروطهخواهان با فتح تهران به پیروزی رسیدند. این جنبش با مداخلات و توطئه های داخلی و خارجی و همچنین عدم رشد شعور سیاسی جامعه، عقیم مانده و منحرف شد.
تبریز در دوران قاجار ولیعهد نشین بود. ولیعهدان، فرمانروایی تبریز و کل ایالت آذربایجان را که مشتمل بر استانهای آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی، زنجان، اردبیل، همدان و کردستان و بخشهایی از استانهای همجوار دیگر فعلی بود برعهده داشتند. پس از کودتای انگلیسی سال ۱۲۹۹ خورشیدی و روی کار آورده شدن پهلوی اول نیز، بدلیل اهمیت همهجانبه منطقه، برخی از استانداران آذربایجانشرقی (که کوچکتر گردیده و شامل استانهای آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان و قزوین فعلی بود) یا به توصیه و فشار برخی از دولتهای بیگانه همچون انگلستان و روسیه به این سمت منصوب میشدند و یا از طرفداران این دولتها بودند.
تبریز در طول تاریخ بعد از تخمینهای آماری یعنی از حداقل هزار سال پیش تا اواخر دورة حاکمیت پهلوی به عنوان بزرگترین شهر دولتهای حاکم بر این جغرافیا یا یکی از دو شهر نخست آن معرفی شده است.[2] تبریز تا همین چند دهه پیش به تنهایی چندین نمایندگی و کنسولگری کشورهای بزرگ و همسایه مثل روسیه، ترکیه عثمانی، انگلستان، اتریش، فرانسه، آلمان و آمریکا را در خود جای داده بود. (برخی از اینها اکنون نیز به فعالیت خود ادامه می دهند).
تبریز هم اکنون بزرگترین شهر آذربایجان ایران و مرکز استان آذربایجانشرقی است. این شهر همچنین قطب اداری، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی منطقة شمالغرب کشور شناخته میشود. این شهر همچنین در سال 2012 میلادی از سوی سازمان ملل به عنوان زیباترین و توسعه یافتهترین شهر ایران معرفی گردید.
از سوی دیگر وجهة کلانشهر استانبول که به اعتبار شاخصهای مذهبی، زبانی، تاریخی و فرهنگی خود عنوان خواهرخواندگی با تبریز را به حق از آن خود نمود از نظر جایگاهی که برای کشور متبوع خود ایفا مینماید، با موقعیتی که تبریز در ایران دارد یکسان است. این شهر که از زمان کنستانتین اول به صورت یکی از مراکز اصلی جهان مسیحیت بود با فتح آن در سال 1453 توسط ترکان عثمانی به یکی از تاثیرگذارترین مراکز جهان اسلام درآمد.
فتح استانبول از نظر تاثیرات ژرفی که بر سیر تاریخ ترکیه، جهان اسلام و کل دنیا بجای گذارد بسیار مهم تلقی شده و از سوی خیل تاریخدانان بعنوان مبدأ عصری جدید پذیرفته میشود. سیر تاریخی کسب موقعیت رهبری جهان اسلام از سوی ترکان عثمانی نیز با فتح استانبول شروع می شود. در سالها و سده های متعاقب فتح، دین اسلام به صورت یکی از دینامیکهای اصلی سیاست جهان درآمد. از این زمان به بعد، مسلمانان در تمام وقایعی که در جهان و در عرصه بینالملل اتفاق می افتاد نقشی داشتند.
استانبول یک شهر ترکنشین و البته بزرگترین آنها است. لهجه ترکی شهر استانبول اکنون به مثابه زبان رسمی کشور مورد استفاده بوده و الفبای آن مثل الفبای تمامی زبانهای اروپایی برگرفته از الفبای لاتین میباشد که با اعمال ویژگیهای خاصی، بعد از تاسیس نظام جمهوری و در سال 1928 متداول گردید. لهجههای مختلف ترکی رایج در ترکیه، متعلق به شاخه غربی زبانهای ترکی بوده و با زبان و لهجههای ترکی رایج در سراسر ایران تفاوتهای بسیار اندکی دارد تا جایی که مردم این کشورها، عرفا و شعرای نامی چون نسیمی، یونس امره، فضولی، اشعار ترکی مولوی، نظامی گنجوی، استاد شهریار و ... و داستانهای ددهقورقود و کوراوغلو را به طور مشترک از آن خود و جزو فرهنگشان میدانند.[3] حتی امروز پرطرفدارترین تیمهای لیگ برتری دو کشور مربوط به این شهرها هستند. تیم تراکتور تبریز می تواند حتی بیش از صد هزار نفر را در ایران به استادیومهای ورزشی بکشاند، همانگونه که تیمهای فنرباحچه، گالاتاسرای و بئشیکتاش استانبول در ترکیه می توانند.
بنابراین تبریز و استانبول در طول تاریخ به همدیگر جان بخشیدهاند و این چیزی است که ظرفیتهای بالای این دو را در مناسبات داخلی و خارجی کشورهای متبوع خود و مخصوصاً نسبت به همدیگر به خوبی نشان می دهد.
لازم به ذکر است که پیمانهای خواهرخواندگی، بین شهرهای دارای مشترکات تاریخی، زبانی، فرهنگی و ... برای پیوند دوباره و استحکام بیشتر دوستی و روابط و یا حتی بین شهرهایی که از وجوه مختلف دارای تضاد با یکدیگر هستند، جهت کاهش تاثیرات و تعدیل حافظه تاریخی و ... بسته شده و ظرفیت لازم را برای مشارکت در شهرها فراهم میکند که این امر نیز موجب توسعه پایدار شهرهای درگیر میشود.
[1]- اقدام شهرداری تبریز در خصوص مرمّت و بازسازی دروازههای قدیمی شهر، بسیار بجا خواهد بود.
[2]. راجع به جمعیت ایران و شهرهای مختلف آن، مخصوصاً جهانگردان در طول تاریخ اظهار نظرهای مختلفی داشتهاند که بیشتر بر شنیدهها و تخمینهای آنها استوار گردیده و چه بسا همراه با اشتباه بود. مثلاً در حالیکه جهانگردی در سالهای پیش از صفویه جمعیت تبریز را هیجده صدهزار نفر یعنی یک میلیونوهشتصدهزار نفر عنوان مینماید، این رقم در عرض حداکثر چند ده سال، کمتر از سیصدهزار نفر گزارش میشود! شاید گزارش لرد کرزن فرستادة ویژة دربار انگلستان به ایران مستندتر باشد. این شخص به مدت چندین سال قبل از شروع جنگ جهانی اول در ایران به مطالعه مشغول بوده و بعداً به صورت کارشناس مسائل ایران مطرح گردید. بطوری که نظراتش در شکلدهی تصمیمات دربار انگلیس در مورد کشور ایران و شکلیابی آیندة این کشور بسیار مورد توجه و تقدیر و استفاده قرار گرفت. کرزن در کتاب خود به آمار زیر اشاره میکند: «... و جمعیت آن (ایران) هفتمیلیونوششصدوپنجاههزار نفر و دارای 99 نقطه شهری است. از این جمعیت نیز شیعیان حدود ششمیلیونوهشتصدهزار نفر، سنیان هفتصدهزار نفر، زرتشیتیان 8 هزار، یهودیان 19 هزار، ارامنه 43 هزار و ... هستند.» تراکم فوقالذکر جمعیت، چنان که از اطلاعات تاریخی طبیعی ایران بر میآید در همهجا یکسان نیست. از آنجا که حدود هشتاد درصد این جمعیت روستانشین بودهاند، پراکندگی آن در سطح کشور بسته به اوضاع آب و هوایی و میزان حاصلخیزی مناطق مختلف داشته و تراکم نسبتاً بالای جمعیت مربوط به شمال و شمالغرب کشور بوده است. کرزن در کتاب خود به جمعیت چندین شهر نیز اشاره کرده که پانزده شهر نخست بنا به برآوردهای او اینگونه است: تهران پایتخت: 350 هزار نفر، تبریز ولیعهدنشین: 300 هزار نفر، اصفهان: 80 هزار نفر، مشهد: 70 هزار نفر، شهرهای همدان، کرمانشاه، یزد، خوی و کرمان هر کدام حدود 50 هزار نفر، قزوین: 40 هزار نفر، شهرهای شیراز، اورمیه، رشت و قم هر کدام 30 هزار نفر، بوشهر: 20 هزار نفر. به نظر کرزن، شهرهای ایران با توجه به میزان خدمات و رفاه شهری پایین و همچنین ساختار قومی و قبیلهای مختلف و گاهاً متضاد از نظر دینی، زبانی و ... که به عنوان یکی از عوامل اصلی فقدان وحدت در دولت شمرده میشود، چندان جذابیتی نداشته است. در نخستین سرشماری رسمی ایران نیز که در سال ۱۳۳۵ خورشیدی صورت پذیرفت، تبریز دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران بود.
[3]- ده تا بیست درصد از کلمات مورد استفاده در نقاط مختلف دو کشور، -بسته به لهجه مورد تکلّم- متفاوت هستند. مثلاً در حالی که کلماتی چون «گرچک»، «یاغمور»، «سیجاق» و ... که در معانی حقیقت، باران، گرم و ... در میان ترکان ساکن مناطق مرکزی ایران تا جنوب شیراز بکار میرود، در لهجه استانبولی نیز بهمان شکل کاربرد داشته ولی در آذربایجان کاربرد ندارد. کلماتی مثل «اؤن» (جلو)، «اوزَری» (روی چیزی)، «اَرَن» (عارف) و ... هنوز در قالب کلماتی چون اؤنلوک (پیش بند بچه)، اوزرلیک (گیاهی است که برای مصون ماندن از چشم حسود روی آتش ترکانده و روی شخص و یا اشخاص مورد نظر میگیرند)، اَرنلر (مقبرههایی مربوط به عرفای متوفی واقع در برخی از مناطق و روستاهای آذربایجان) و ... ماهیت وطنی و کارایی خود را حفظ نمودهاند.
آنچه که دیگران از «تبریز» دارند ...
(نقش تبریزیها در عمران و آبادانی سایر شهرها)*
رسول داغسر
«تبریز، شهر اولینها». این عبارتی است که امروز برای تمام گوشها آشناست. سوای مصادیق عینی آن، عبارت مذکور مخصوصاً با نامگذاری بر اثر نغز تاریخپژوه شادروان صمد سردارینیا تثبیت گردید و حق آن از سوی تمامی وجدانهای آگاه و شریف در سراسر کشور ادا میشود.
در جایی «نزدیکتر بودن این شهر به اروپا (با توجه به موقعیت آن در جغرافیای کنونی ایران)» را به عنوان علت تظاهر هر اولینی در تبریز خوانده بودم. اما آیا این ویژگی میتواند به عنوان علت اصلی یا حداقل مهمترین علت بوده باشد؟ در حالیکه شهرهایی مثل بازرگان، خوی یا اورمیه با این مورد سنخیت بیشتری داشته و دارند.
ژان یونیر در کتاب خود «دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری» مینویسد: «تبریز در آنزمان ... از حیث وسعت و کثرت جمعیت اولین شهر ایران محسوب میشد و سفرای دول اروپایی در تبریز به سر میبردند در صورتیکه تهران پایتخت کشور بود... تبریز نسبت به تهران یک شهر متجدد بشمار میآمد و مردم تبریز از ازمنه قدیم با اروپائیان محشور بودند... دکتر بارنز انگلیسی که در سال 1833 میلادی و پنج سال بعد از انعقاد عهدنامه ترکمانچای در ایران سیاحت کرد نوشته که جمعیت شهر تهران بیست و پنج هزار نفر است ولی تبریز بنا بر نوشته همان جهانگرد انگلیسی چهارصدهزار نفر جمعیت داشته است.»(1)
این نویسنده فرانسوی در فصل آخر کتاب خود که بصورت مجزا به علل ارجح داشته شدن تبریز از سوی اروپائیان برای اقامت پرداخته، همچنین مینویسد: «(از علل دیگر اقامت اروپائیان در تبریز این بود) که تبریز از حیث آب و هوا به اروپا شباهت داشت بدون اینکه رطوبت کشورهای ساحلی اروپا را داشته باشد... (در حالی که) تهران، حتی بین خود ایرانیان شهرت نداشت و قریهای بود نزدیک خرابه شهر قدیمی (ری) که بعضی از جغرافیانویسان اسلامی اسمی از آن در کتاب خود برده بودند»(2)
لرد کرزن فرستاده ویژه دربار انگلیس به ایران در سالهای پایانی قرن نوزدهم که نظرات و گزارشاتش در شکلدهی آینده این کشور از سوی استعمار انگلیس تاثیر بسزائی داشته، در کتاب خود تحت عنوان «ایران و قضیه ایران» (لندن، 1892) آنجا که به آمار برآوردی شهرهای ایران پرداخته، جمعیت تخمینی تهران پایتخت را 350 هزار، تبریز 300 هزار، اصفهان 80 هزار، مشهد 70 هزار و ... نوشته است.(3)
بنابراین دلیل کسب عنوان «شهر اولینها» از سوی تبریز بیشتر از هر علت دیگری، بزرگی و رونق آن و همچنین مساعدتر بودن زمینه فرهنگی این شهر بوده است.
لیکن موضوعی که من در اینجا بدان خواهم پرداخت، همانگونه که از نام آن نیز پیداست «نقش اهل هنر و تخصص تبریزی در عمران و آبادی شهرهای دیگر» است.
اساس ایده، هنگام تحقیق در خصوص جنگ چالدران و تبعات آن شکل گرفت.
تبریزیها در استانبول و سایر شهرهای عثمانی
پیروزی سلطان سلیم در چالدران در مقابل شاه اسماعیل در سال 1514 میلادی، اشغال پایتخت دولت صفوی و بردن 3000 نفر از هنرمندان، صنعتگران و تجار متبحّر این شهر به استانبول(4) موضوعی است که همه خوانده و شاید در برخی موارد کنجکاویمان را برانگیخته است. چرا که مهاجرت تنها هزار نفر استاد حِرَف، امروز نیز رقم بزرگ و قابل توجهی است. این مساله موقعی کنجکاوی بیشتر مرا برانگیخت که خسارات گسترده وارده به ابنیه استانبول در زلزله 1509 یعنی پنج سال پیش از جنگ چالدران را خواندم. این زلزله که در زمان خود به عنوان «قیامت صغری» نامیده شد، باعث نابودی کامل 11 هزار خانه و برخی از تاسیسات دولتی و عمومی گردید «و بر اساس گزارشهای تاریخی 13 هزار تن کشته شدند».(5) اینجا بود که فکر کردم صنعتگران برده شده از تبریز باید دارای ارزش و اهمیت خاصی برای سلطان سلیم و پایتختش استانبول داشته باشد و گمان میکنم از همین نقطه بود که وارد موضوع مجزّای «نقش تبریزیها در آبادانی برخی از شهرهای بزرگ دیگر» شدم و با توجه به تجلّیگاه ایده، از استانبول شروع کردم.
برای درک بهتر این موضوع لازم است که به وضعیت شهر استانبول در آن سالها نگاهی بیاندازیم:
میدانیم که استانبول یا کنستانتینوپولیس قبل از فتح از سوی ترکان مسلمان، پایتخت امپراتوری روم شرقی بوده است. این شهر قبل از فتح دارای حداقل چهارصدهزار نفر جمعیت بوده است.(6) لیکن با بروز اشارتهایی مبنی بر حمله قریبالوقوع ترکان، اکثر مردم شهر آن را ترک کرده بودند.(7) سلطان جوان عثمانی، محمد دوم شهر را در روز 29 ماه می 1453 بعد از حدود دو ماه محاصره فتح کرد و «یکی از دغدغههای خود را بر بازگرداندن جمعیت و سرزندگی به شهر قرار داد».(8)
اینالجیق مینویسد: «مطمئناً موثرترین اقدام برای جلب دوباره جمعیت به شهر، سورگون یعنی کوچانیدن اجباری مردم از نواحی مختلف مملکت به این شهر بود. محمد دوم، قبل از ترک استانبول، فرمانهایی مبنی بر اعزام خانوارهای مسلمان، مسیحی و یهودی از رومائلی و آنادولو صادر کرد.» وی علاوه میکند: «سندی که یورگا منتشر کرده است دلالت بر 4000 خانوار از آنادولو و 4000 از روم ائلی دارد.»(9) ولی استانبول برای خیلی از آنها جاذبه یا شرایط زندگی متناسب با عادات معاش آنها را دارا نبود و از اینرو در اولین فرصت شهر را ترک میکردند.(10) «بعدها عناصر مفید شهرهای نوگشوده یعنی نجبا، پیشهوران و سوداگران آنها به استانبول انتقال داده شدند».(11) و البته در این میان بیشترین تعداد صنعتگر و خبرگان حِرَف مهاجرت داده شده از شهرهای نوگشوده به پایتخت یا شهرهای دیگر عثمانی تحقیقاً متعلق به تبریز بوده است.(12) در واقع بسیاری از ثروتمندان، دانشمندان و اهل تخصص رومی شهر قبل از فتح شهر، آن را به مقصد شهرهای دیگر اروپا و در رأس آنها رُم ترک کرده بودند(13) و در اینجا با عنایت به اینکه خیل مهاجران اجباری نیز از رعایای عوام تشکیل مییافتند و زلزله سال 1509 نیز مزید بر علت گردید، اهمیت صنعتگران و اهل فن و هنر تبریزی که متعاقب اشغال تبریز و تنها 5 سال بعد از زلزله به تعداد قابل توجه به استانبول کوچانده شدند، روشنتر میشود.
پروفسور سیدآقا عونالهی در اثر ارزشمند خود «اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی» (تاریخ شهر تبریز در قرون میانی) با جمعبندی دادههای متعدد و برآوردهای سیّاحان اروپایی چنین نتیجه میگیرد که جمعیت تبریز در اوایل قرن شانزدهم بین 200 الی 300 هزار نفر بوده است و این رقم تا اواسط همان قرن به 300 الی 350 هزار نفر رسیده است.(14) در حالیکه در منابع موجود، جمعیت شهر استانبول حدود 150 هزار نفر در اوایل قرن شانزدهم عنوان شده است.(15)
به عبارت دیگر در مقطع زمانی یاد شده (اواسط قرن پانزدهم تا نیمه نخست قرن شانزدهم) ماهیت شهری تبریز بر اساس مولفههای آنروز حتی بدون در نظر گرفتن میزان جمعیت بیشتر آن، در جایگاه بهتری نسبت به استانبول بوده است.
اینالجیق مینویسد: «سلطان سلیم بعد از پیروزی در چالدران و هنگام بازگشت از تبریز، 1700 صنعتگر تبریزی را همراه با خانوادههایشان به استانبول انتقال داد. در میان این اساتید؛ بنا، معمار، خطاط، حکاک، کاشیکار، بندگیر و سنگتراشان ماهر وجود داشتند».(16) «علی تبریزی» نامی که در دولت صفوی «ناظر استادان» بود، بعد از انتقال به استانبول در سال 1519 از سوی سلطان سلیم نائل به عنوان «سرمعمار خاصه»(17) گردیده و بناهای زیادی به سبک معماری تبریزی در آسیای صغیر انشاء نمود. وی که در عثمانی با عنوان «اسیر علی» یا «عجم علی» نامیده میشد، سبک معماری تبریز را در آن سامان رواج داد. بسیاری از تاریخپژوهان منصف به نقش معمار علی تبریزی به عنوان بنیانگذار پایه معماری ترکیه معترف بوده و حداقل نظر بر این است که وی در تکوین معماری عثمانی نقش بسیار مهمی بازی کرده است.(18) علی تبریزی در سال 1537 وفات نموده و در مسجد «معمار عجم» واقع در محله «شهر امینی»(19) استانبول که توسط خود وی انشاء گردیده بود دفن گردیده است. حتی معمار سینان مشهور که بعد از وی به عنوان سرمعماران خاصه منصوب گردید، سبک و اسلوب وی را توسعه داده و به نوعی راه او را ادامه است.(20) در صفحات 663- 648 دفتر ثبت (list of the representation book) که از سوی سررشتهدار «قلمی» (chief accountant Kalemi) در تاریخ 12 آوریل 1515 تالیف گردیده و امروز در بخش عثمانی بایگانی دفتر نخستوزیری ترکیه تحت شماره 36806 نگهداری میشود، اسامی تعدادی از این مهاجران تبریزی آورده شده است. در این سند از عجم علی با عنوان «ناظر استادان، پیرعلی خوجا» نامبرده شده است.(21)
مساجد غازی سیفالدین(22) در صوفیه بلغارستان، سلطان در مانسیا، خاتونیه در ترابزون، سلطان سلیم در قونیه، سلیمانیه در چورلو، آیاس پاشا در بخش سارای وابسته به تکیرداغ، بالی پاشا در محله فاتح استانبول، جزری قاسم در محله ایوب استانبول، پیری محمدپاشا در محله سوتلوجه و شهرستان سیلیوری استانبول، مجموعه خسروپاشا در سارایوو بوسنی و بابالسلام در کاخ توپقاپی از آثار استاد معمارباشی علی تبریزی است.(23)
عونالهی در کتاب خود به نقل از اولیا چلبی به نقش مکتب نقاشی تبریز در شکلدهی مکاتب دیگر اشاره میکند و مینویسد: «در سال 1525، 3 نفر (شاه قلی، ملک احمد و حاجی بَی) از 29 نقاشی که در دربار عثمانی کار میکردند تبریزی بودند. در سال 1545 دو گروه نقاش تحت عنوان «روملو» و «عجم» در دربار عثمانی فعالیت میکردند. در مدت 17 سالی که تبریز در اشغال عثمانی بود اکثر نقاشان تبریزی به استانبول برده شدند. در همین زمان در کارگاه نقاشی دربار بیش از سی نقاش تبریزی مشغول بودهاند. نقش نقاشان تبریزی بالاخص شاهقلی و ولیجان در مکتب نقاشی عثمانی مورد تایید شرقشناسانی مثل آ. س. یئتگین و ع. سهیلی نیز قرار گرفته است. آنها نوشتهاند: بعد از اینکه شاهقلی ریاست این کار را بر عهده گرفت مکتب نقاشی ما برای مدتی تحت تاثیر هنرهای زیبای تبریز قرار گرفت».(24) «تصادفی نیست که مربی کمالالدین بهزاد نقاشی که نامش در تمام جهان اشتهار دارد سیداحمد تبریزی بوده است».(25)
«هنر نقاشان تبریزی تنها در تصویرگری برای دستنوشتهها محدود نگردیده و ایشان دیوارهای کاخهای واقع در تبریز، قزوین، اصفهان و سایر شهرها را نیز تزیین نمودهاند.(26) موقع اشغال تبریز از سوی سپاهیان عثمانی نیز عناصر ادبی- فرهنگی نیز علاوه بر اساتید حِرَف به اطراف و اکناف دوردست پراکنده میشدند. شعرای زیادی از تبریز در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم به هندوستان سفر کرده و رحل اقامت افکنده به خلق آثار ادامه دادند. یکی از این شعرا رحمتی تبریزی است که پیشه اصلیاش بافندگی بوده، دیوانی مشتمل بر 8-7 هزار بیت دارد. وی قبل از ترک تبریز، اشعار زیادی به زبان ترکی سروده است.(27)
ضمناً باید خاطرنشان ساخت که نقش نخبگان و خبرگان تبریزی محدود به قرن شانزدهم و یا تنها شهر استانبول نیست. «مقبره تورکان اکه و کار حکاکی مقبره تومان اکه در سمرقند، کار تزیینات دکور مسجد مرجانیه در بغداد و مسجد شاه مشهد از جمله آثاری است که توسط اساتید فن تبریزی در برهههای گوناگون کار شده است».(28) به این آثار مجموعه امیرچخماق و بازار حاجیقنبر تبریزی در یزد را نیز باید افزود. «صنعتگران تبریزی آنقدر شهره شده بودند که اغلب اوقات توسط فرمانروایان و حکام سایر شهرها و ممالک در جاهای دیگر مورد استفاده قرار میگرفتند. مثلاً سلطان محمد اولجایتو (1316- 1304) بعد از تاسیس سلطانیه تعداد زیادی صنعتگر تبریزی را به آنجا انتقال داد. تیمور نیز موقع تسخیر تبریز بخشی از زبدهترین صنعتگران این شهر را به همراه خانوادههایشان به سمرقند کوچ داد.»(29) «نقش نقاشان تبریزی در خلق و توسعه مکتب هندوستان کم نبوده است. میرسیدعلی به مدت بیش از بیست سال در دربار مغول کار کرده است».(30)
اینالجیق، آنجا که به مهاجرتهای صورت گرفته به استانبول بعد از فتح اشاره دارد مینویسد: «در بین مهاجران مسلمان، صنعتگران (خیاط، آهنگر و غیره) و بسیاری از روحانیان از جمله پیروان طریقت صوفیه بودند».(31) این مهاجرتها ضمن اینکه مربوط به نیمه دوم قرن پانزدهم یعنی قبل از جنگ چالدران میباشند، حتی در جمعیت استانبول قابل ملاحظه بودهاند. «جمعیت استانبول در نیمه اول قرن شانزدهم اساساً به علل اقتصادی افزایش قابل ملاحظهای یافت. به گواهی وقفنامهها، بسیاری از سوداگران و پیشه وران از ادرنه، بورسا، آنقره، قونیه، حلب، دمشق، قاهره و حتی (اگرچه اندک) از ایران مهاجرت کردند.»(32) هرچند به نظر می رسسد که بخشی از مهاجرتهای مربوط به ایران از مناطق غرب آذربایجان صورت گرفته باشد لیکن کوچ افراد نخبه، علما و اهل تخصص در علم و صنعت مخصوصاً متعاقب اعلام مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور از سوی شاه اسماعیل در تبریز امری مستند است.(33)
با این همه، به غیر از مقاله بلند و البته قابل تحسین و استفاده دکتر دانشیار «مصطفی بیازیت» تحت عنوان «ردپای گروههای کاردان تبریزی را در دورههای نخست عثمانی چگونه باید پی گرفت؟»(34) و نیز مقاله بلند «سیر استادان کاشیکار تبریزی در آنادولو در چهارچوب روابط سیاسی- فرهنگی»(35)، میتوان ادعا کرد که به نقش اهل فن تبریزی در مخصوصاً معماری عثمانی آنگونه که باید پرداخته نشده و از این نقش تنها به صورت گذرا یاد شده است. ذکی سؤنمز(36)، ییلدیز دمیریز(37)، نورحان آتاسوی- ژولیان رابی(38) و گولرو نجیباوغلو(39) از افرادی هستند که به نقش تبریزیها در آثار خود اشاره کردهاند(40) ضمن اینکه اغلب این موارد تنها به قرن پانزدهم پرداختهاند.
مصطفی بیازیت نوشته خود را با پرداختن به موضوع ارسال پیشهوران عثمانی به سمرقند از سوی تیمور بعد از کسب پیروزی در نبرد آنکارا بر علیه عثمانی و سپس آمدن تعدادی از صنعتگران و هنرمندان تبریزی به بورسا در سالهای تجدید حیات عثمانی بعد از سیزده سال دوره انفعال و کشمکشهای داخلی به نقل از منابع متعدد آغاز میکند. بیازیت مینویسد: «دولت عثمانی بعد از نبرد آنکارا مدت یازده سال با جنگهای داخلی مشغول بود. بعد از این دوره، عثمانی از هر لحاظ دوباره زندگی خود را بازیافت و عملیات ساخت مجموعه یئشیل با هدف دفع آثار روانی وقایع مذکور، نشان دادن قدرت سلطان به دوست و دشمن و نیز نشان دادن اینکه دولت توانایی خودنمایی در عرصه آثار هنری را نیز داراست، آغاز گردید. اساتید هنر ممالک رقیب نیز برای استفاده در کار ساخت مجموعه، زیر نظر حاجی ایواز پاشا و با توجهات وی به مملکت عثمانی آورده شدند... جایگاه استادان تبریزی در میان استادان آمده از ممالک خارجی قابل توجه است. به نظر میرسد مجموعه یئشیل اولین سازهای است که این گروه در ساخت آن نقش داشته است»(41) و نباید از نظر دور داشت که «این مهاجرتها که گفته میشود نخستین گروه استاد تبریزی در عثمانی بوده است»،(42) مربوط به سال 1414 یعنی یکصد سال قبل از واقعه چالدران بوده است. کار ساخت مجموعه یئشیل که متشکل از مسجد، مدرسه، حمام، عمارت حکومتی و آرامگاه است به دستور سلطان محمد چلبی در سال 1419 آغاز شد، مسئولیت ساخت با معمار حاجی ایواز پاشا بوده و استاد محمد مجنون و استاد حاجی احمد بن علی تبریزی(43) به عنوان رئیس گروههای کاردان نقش اصلی را در امور انشاء بر عهده داشتهاند. سرامیککارهای تبریزی در امور تزیین مجموعه هنر خود را به نمایش گذاشتند و عبارت «عمل استادان تبریزی» منقش بر روی محراب، امروز نیز به وضوح روز نخست قابل مشاهده است.(44) تبریزیها همچنین تکنیک کاشیکاری معرّق را برای نخستین بار به قلمرو عثمانی وارد کردهاند... آنها علاوه بر این سبک در فن زیرلعابی نیز مهارت ویژهای داشتند.»(45)
«از دیگر بناهایی که تبریزیها در ساخت آن نقش داشتهاند میتوان به مجموعه مرادیه بورسا (1426- 1425) و مسجد شاهملک ادرنه (1429) اشاره کرد.»(46) بیازیت احتمال وجود ابنیهای که در طول زمان تخریب شدهاند را نیز خاطرنشان میسازد و نتیجه میگیرد که استادان تبریزی در بناهای بسیاری نقش داشتهاند.(47)
در میان انبوه دست نوشته های موجود در کتابخانههای استانبول، بورسا، آنکارا، تهران، آستانقدسرضوی و ... میتوان به اطلاعات ارزشمندتری دست یافت. مخصوصاً در خصوص چگونگی ارتباط این اساتید با صاحبمنصبان عثمانی یا هنرمندان و اساتیدحرف در این امپراتوری، عاقبت ایشان و اینکه امروز رد بازماندگان این خبرگان را چگونه میتوان در کشورهای جدا شده از عثمانی و مخصوصاً میراثدار آن، ترکیه پی گرفت؟
ما امروز میدانیم که در قاپالیچارشی استانبول، کمرآلتی ازمیر و نیز سایر شهرهای مهم ترکیه و عثمانی سابق نسلهای همان تجار، علما و صنعتگران تبریزی وجود دارند و حتی برخی از آنها به اصلیت تبریزی خود واقف و به آن اذعان دارند.
مصطفی کسگین چاغان عقیده دارد «گروه استادکار تبریزی همراه علی نقاش به بورسا آمده، در بین سالهای 1424- 1419 در مجموعه یئشیل و عمارت اورخان بیگ، بین سالهای 1426- 1425 در مجموعه مرادیه، در سال 1427 مولویخانه مرادیه، در سال 1429 در مسجد شاهملک در ادرنه کار کرده و بعد از ادرنه به کوتاهیه رفته در سال 1429 در مقبره یعقوب بیگ دوم گرمیاناوغلو کار کرده و در سال 1433 به دعوت ابراهیم بیگ قاراماناوغلو به لارنده رفته و بعد از آفریدن آخرین آثار خود به سمرقند بازگشتهاند.»(48)
دکتر مصطفی بیازیت، نظر کسگین مبنی بر بازگشت این گروه در سال 1433 را رد میکند و این نظر خود را بر نقش استادان تبریزی در معماری مسجد اوچشرفهلی ادرنه استوار میسازد چرا که این مسجد بعد از تاریخ مذکور انشاء گردیده است.(1447- 1438)(49)
«یکی از مواردی که در خصوص استادان تبریزی از نظر دور میماند، ارتباط میان انها با حاجی ایواز پاشا است. بر ما معلوم نیست که این اساتید در کجا و چگونه با ایواز پاشا آشنا شدهاند. در تاریخ آشیق پاشازاده از ایواز پاشا به عنوان اولین شخصی که از اساتید ممالک خارجی برای آمدن به عثمانی دعوت به عمل آورده یاد شده و حمایت آنها را برعهده داشته است».(50) این موضوع با توجه به ناتمام ماندن آخرین ظرافتکاریهای مجموعه یئشیل بعد از به حاشیه رانده شدن ایواز پاشا در رقابتهای سیاسی داخلی در سال 1424 بروز مینماید. آخرین کتیبه نوشته شده در مجموعه با تاریخ عزل ایواز پاشا مصادف است و اساتیدی که در این مجموعه نام خود را نیز در کتیبهها درج کرده بودند در بناهای دیگر این نامنویسی را ادامه ندادند.
و بالاخره اینکه عاقبت این گروه تبریزی چه شد؟ گولرو نجیباوغلو معتقد است که «آنها متعاقب فتح استانبول به این شهر رفته و در کار ساخت مسجد فاتح ایفای نقش نموده اند.»(51) بیازیت این نظر را با این استدلال که این امر با تواناییها و قبلیتهای معمول یک گروه متخصص غیرممکن به نظر میرسد رد میکند: «در اینجا باید به اهمیت خاص قصر ادرنه که به تاریخ پیوسته است اشاره کنیم. ما میدانیم که ساخت قصر ادرنه در زمان مراد دوم در میان دو شاخه رودخانه تونجا شروع شد. بنابراین این باید عرصه دیگری برای فعالیت گروه صنعتگر مزبور بوده باشد. همچنین احتمال اینکه گروه متخصص مزبور فقط در کار تزئینات کاشی آثار معماری نبودهاند را نیز نباید از نظر دور داشت.»(52)
«متخصصین هنری و فکری، علما و خبرگان و نخبگان با بروز انحطاط و تزلزل در نظام سیاسی و با از دست دادن حامیان خود دست به تغییر مکان میدهند. به همین دلیل آنها، بعد از مرگ تیمور فقط به عثمانی نیامدند. به آثار سرامیک مشابه کارهای سمرقند علاوه بر آنادولو در مقبره خلیلالتبریزی در دمشق (1423)، مسجد جامع (1430) و مسجد حاما کیلانی (قرن پانزدهم) دمشق، مقبره سیده نفیسه در قاهره (قرن پانزدهم) و مقبره سلطان قانسو در قاهره (قرن شانزدهم) برمیخوریم. در آثار مملوکی نیز از تکنیک کاشیکاری معرق و استادی به نام غائبیالتبریزی سخن میرود که حاکی از پخش شدن استادان تبریزی در سایر ممالک دارد. به همین دلیل نمیتوان ادعا کرد که به آنادولو نیز تنها یک گروه کاربلد آمده بوده است.»(53)
تبریزیها در اصفهان، تهران و ...
همین نقش در مورد اصفهان پایتخت صفویه در بیش از یک و نیم قرن بعد از آن نیز صدق میکند. اصفهان بعد از انتقال کرسی پایتخت به آن از سوی شاه عباس اول و سیاستهای ویژه وی در جهت توسعه و ساماندهی شهر مورد رغبت خیل نخبگان و خبرگان از سراسر کشور قرار گرفت. دکتر نزهت احمدی(54) در مقاله خود به نام «جایگاه مهاجران تبریزی در اصفهان (پایتخت صفوی)» مینویسد: «اصفهان پس از آن که به پایتختی صفویان برگزیده شد به ابرشهری تبدیل شد که شکوه و جلال آن زبانزد خاص و عام گشت... حال این پرسش مطرح است که این دستاوردهای عظیم مادی و معنوی تنها به دست ساکنان بومی شهر و در اثر محوریت سیاسی آن انجام پذیرفت یا آنکه عوامل دیگر و افراد دیگری نیز در جهش این شهر نقش داشتهاند... در میان جلال و شکوه اصفهان دوره صفوی با گزینش آن به پایتختی و در نتیجه سیل مهاجرت نخبگان سراسر کشور به این شهر رابطهای معنیدار وجود دارد.... بیشک انتخاب اصفهان به پایتختی و محوریت سیاسی آن در این تحولات بیتاثیر نبوده است اما میبایست به نقش مهاجرانی که به این شهر آمدند نیز توجه کرد.»(55) از سوی دیگر ابعاد مهاجرت نیز گسترده و به صورت گروههای بزرگ و پرجمعیت بوده است بطوریکه جمعیت شهر اصفهان را به شدت تحت تاثیر قرار داده و در واقع اصفهانیها در شهر خود به اقلیتی 20 درصدی تبدیل شدهاند! دکتر شفقی مینویسد: «توسعه اصفهان عصر شاه عباس چنان شتابان بود که جمعیت 80000 تا 100000 نفری آن در اندک مدتی به شهر نیم میلیون نفری تبدیل گردید».(56)
متعاقب کنکاش بیشتر متوجه میشویم که سهم آذربایجان از این میان ویژه است. «در میان مهاجرانی که به این شهر آمدند، مهاجران تبریز –پایتخت اولیه صفوی- جایگاهی در خور توجه دارند... »(57) این مورد از افت شدید جمعیت در تبریز در آن سالها نیز مشهود است. جمعیت تبریز که تا اواخر قرن شانزدهم و علیرغم حملات مکرر عثمانیها و از دست دادن موقعیت مرکزی در جغرافیای تحت حاکمیت صفویان در عین پایتخت بودن، حدود 350 هزار نفر(58) بوده است، به کمتر از 100 هزار نفر در نیمه نخست قرن هفدهم رسیده و جمعیت اصفهان از 100- 80 هزار نفر به حدود نیم میلیون نفر رسیده است.
پروفسور عونالهی مینویسد: «با انتقال پایتخت صفویه به اصفهان، با فرمان شاه عباس اول شعرا، نقاشان، معماران، خطاطان، موسیقیشناسان تبریز به این شهر کوچ داده شدند.» (59) دکتر شفقی مینویسد: «وسعت و جمعیت این محله نوبنیاد (محله تبریزیها یا عباس آباد) چنان بالا بود که میتوان با موازین علمی و شهرسازی قرن ما آن را شهرک نوبنیاد آن عصر تلقی کرد... تعداد مساکن عباس آباد بنا به نوشته شاردن دههزار و رستمالتواریخ آن را 12000 باب با سردرهای عالی که همه دارای نقش و نگار بوده یاد کردهاند و اگر بعد هر خانوار را حداقل 5 نفر محاسبه نماییم جمعیت آن بالغ بر 50000 نفر و اگر 10 نفر محاسبه نماییم بالغ بر 100000 نفر میشد که عددی است نسبت به وسعت شهرک قابلقبول و غیرقابلاغراق.»(60) جدولی که ماساشی هانه دا بر اساس گزارشات شاردن از محلات مختلف تهیه نموده است نیز حاکی از بزرگی قابل توجه محله عباس آباد می باشد. بر اساس این جدول بیشترین تعداد خانه ها در میان محلات اصفهان متعلق به جلفا و در درجه دوم متعلق به عباس آباد بوده است.(61)
در اینجا سوالی به این مضمون حادث میگردد که؛ آیا این مهاجرتها بنا به میل خود افراد بوده یا اینکه اجباری و مبتنی بر اراده و اوامر شاهانه بوده است؟
دکتر نزهت احمدی(62) معتقد است که عمده این مهاجرتها به میل خود افراد بوده است. وی مینویسد: «زمان دقیق مهاجرت و چگونگی مهاجرت تبریزیان به اصفهان به درستی مشخص نیست. اما بر اساس شواهد می توان حدس زد که پس از حمله های مکرر عثمانی به تبریز و ناامنی های حاصل از آن عده ای ترک وطن کردند. بی شک یکی از گروههایی که شاید بیش از دیگران در خطر بودند تاجران بزرگ و صاحبان ثروت بودند ... بیشتر میتوان چنین تصور کرد که آنان در اولین حرکت خود قزوین پایتخت جدید را برگزیدند و پس از آن که پایتخت توسط شاه عباس به اصفهان منتقل شد آنان نیز به اصفهان کوچ کردند» (63) لیکن عونالهی از فرمان شاه عباس مبنی بر کوچ شعرا، نقاشان، معماران، خطاطان، موسیقیشناسان تبریز به این شهر خبر میدهد. (64) شاردن نیز از کوچانده شدن تبریزیان به اصفهان و سکنای آنها در این شهر سخن رانده است. (65)
به نظر میرسد هر دو عامل (کوچ انسانها به میل خود و نیز در راستای اوامر شاه) در این مهاجرتها نقش داشتهاند ولی آنچه که مشهود است این که شاهعباس حداقل در ابتدای امر فرامینی در این راستا مخصوصاً مهاجرت نخبگان و خبرگان از آذربایجان صادر نموده و پیگیر مساله بوده است. (66)
و البته مهمتر از کمیت این مهاجران، کیفیت آنها بوده است. «شهرک عباسآباد در حقیقت زائیده اقتدار سیاسی و اقتصادی و علمی آن عصر بوده است و گروهی از تبریزیهای تاجرپیشه، هنرمند و سیاستمدار ساکنین اصلی آن را تشکیل میدادند. ... محله عباسآباد بواسطه نوبنیادی و زیبایی، محل زندگی سفرا و نمایندگان سیاسی خارجی نیز بود. انگلبرت کمپفر سیاح آلمانی در سفرنامه خود می نویسد: ما هم دو بار منزل خود را عوض کردیم تا سرانجام در عباس آباد که از محلات جدید و تمیز شهر است و در آن با آبرومندی و آسایش می توان زندگی کرد سکنی گرفتیم. ... زیباترین خیابانها در حومه جدید شهر یعنی عباسآباد قرار دارد و پس از آن به ترتیب جلفا و در مرحله آخر شهر قدیم قابل ذکر است.» (67)
البته از منابع موجود چنین برمی آید که محله عباس آباد در جریان حمله افاغنه دچار آسیب شدید شده و اهالی آن کشته و یا پراکنده گشتهاند. «حمله افاغنه در 11 محرم سال 1135 ق.= 1723 م. به فتح اصفهان منجر شد... منابع تاریخی بیانکننده این واقعیت است که با حمله افاغنه به اصفهان محله عباسآباد بیش از سایر نقاط شهری مورد تهاجم دشمن قرار میگیرد، چه افاغنه ... نزدیکترین و ثروتمندترین محله شهر که عباسآباد بود مورد هجوم خود قرار داده و بدینوسیله این قسمت از شهر آسیب زیادی میبیند و ساکنین مرفه و تاجرپیشه آن، مهاجرت را بر اقامت ترجیح دادند و همین تخلیه و بیتوجهی، خرابی مادی (کانال آبرسانی) را موجب گردید و باغات محله نیز ویران گردید».(68) البته این موضوع، از ارزش نقش این مهاجران (که گل سرسبد پایتخت صدها ساله سابق کشور بودند) در آثار بجای مانده از صفوی که بخش عمده دارائی اصفهان از ابنیه تاریخی را تشکیل میدهند نمیکاهد.
یکی از مهمترین سولاتی که در این خصوص منتظر پاسخی اقناعکننده و مستدل می باشد این است که میزان دقیق و درست نقش این مهاجران در دارایی مادی و معنوی شهر که بخش بزرگی از آن امروز نیز زینتبخش این شهر زیباست دقیقاً چه بوده است؟ چگونه میتوان ردی از این مهاجران و آثار آنها جستجو کرد؟ متاسفانه منابع ما به طرز شگفتآوری از لحاظ پرداختن تفصیلی به اسامی معماران و آفرینندگان آثار معماری بسیار ضعیف هستند ولی نقش اصلی مهاجران در آبادانی این شهر با توجه به هم کمیت و هم کیفیت آنها در اصفهان مسلم است. از این میان شعرا و ادبا بدلیل خلق آثار نوشتاری، نامی از خود بجای گذاردهاند.
حسین چلبی متخلص به زاهد، میرزا حسن متخلص به تاثیر، میرزا عرب متخلص به ناصح، میرزا مقیم شاعر متخلص به جواهری، چلبی بیگ ابن میرزا علی بیگ متخلص به فارق، محمدامین بن زیادالدین تبریزی متخلص به خازن، لسان شیرازی، ملا عبدالباقی، حشری تبریزی، عصری تبریزی، طغرایی، حاجی علیرضا بیگ تبریزی، صائب تبریزی، علاالدین و قوسی از شعرا، خطاطان و ادبای تبریزی بودند که به خلق آثار در اصفهان ادامه دادند(69) از میان این مهاجران آثار صائب، لسان، قوسی در شعر و علیرضا عباسی (یا تبریزی)، عبدالباقی و علاالدین در خوشنویسی امروز نیز در قالب دیوانها، دفاتر شعر، کتیبه های سردر مساجد مشهوری چون مسجد امام اصفهان و ... قابل مشاهده است. کتیبههای سردر و کتیبه بزرگ کمربندی داخل گنبد مسجد شیخ لطفا... به خط ثلث مورخ به سال ۱۰۱۲ هجری نیز اثر اوست. «(از وزرای شاه عباس) خواجه جلالالدین تبریزی و خواجه جمالالدین تبریزی از مردمان تبریز هستند. وی (محمد حسن مستوفی، زبدهالتواریخ) همچنین از محمدبیگ تبریزی در شغل منشیگری و از مولانا محمدحسین تبریزی و ملا علابیگ تبریزی و میرزا علیرضا تبریزی به عنوان خوشنویسان دربار و از حکیم ابوالفتح تبریزی مشهور به حکیم کوچک که از زمره اطباء ملازم شاه بوده است یاد میکند.»(70)
علیرضا عباسی که استاد و هنرمند دربار و مورد توجه ویژه شاه عباس بود، سبک خاصی را در این شهر پیاده نموده و دوست و شاگرد وی معین مصور نیز در اواخر همین قرن راه او را ادامه داده است. تبریزیها مخصوصاً در هنر مینیاتور مهارت خاصی داشتهاند. نقاشی مینیاتور «مهر و مشتری» که امروز در Free Galery واشنگتن نگهداری میشود از سوی عصار تبریزی در سال 1523 میلادی و در بخارا کار شده است.
با اندکی دقت در آثار بجای مانده می توان به وجود برخی تناقضات در اشاره به اهلیت برخی از افراد متشخص نیز پی برد. در خصوص پسوندهای اهلیت اشخاص در آن دوره، دکتر سیروس شفقی صائب را مثال زده و چنین آورده است: «صائب هم شاعر و هم تاجر بود و در محله تبریزیها (عباس آباد) زندگی می کرد، غزلیاتی دارد که مطالعه آن ما را به وضع اقتصادی، اجتماعی، هنری دوران زندگی خود آشنا می سازد. او هم به حکم شاه عباس اول در اصفهان سکنی گزید و غالبا هم اگر در اصفهان به دنیا می آمدند به حکم انتساب خانوادگی، عباس آباد را از خاک تبریز می شمردند و خود را تبریزی میخواندند. مؤلف قصصالخاقانی هم که مأخذ قابل اعتمادی است در این باب صراحت دارد و اگر دیگران او را اصفهانی خواندهاند ناچار از باب سکونت و توطن در عباسآباد بوده است، ورنه با وجود تصریح خود او در انتسابش به تبریز چه جای شبهه تواند بود. پدرش میرزا عبدالرحیم نیز بنا به مشهور از کدخدایان معتبر و تجار تبریز بود.(71) حتی گاهاً به مواردی برمیخوریم که نتیجه غرضورزی تاسفبار طیف خاصی از پژوهشگران است. در این مثال دقت کنید: «سبک معماری اصفهانی آخرین سبک معماری ایران است. خاستگاه این شیوه شهر اصفهان نبود، ولی در آنجا رشد کرد و بهترین ساختمانهای این شیوه در اصفهان ساخته شد.» نویسنده این جملات در سطور بعدی مقاله خود به شکل اکراهآمیزی به نقش سبک تبریز (که از آن با عنوان «شیوهی آذری» نام میبرد!) در آفرینش و توسعه سبک اصفهان اشاره کرده است!(72)
در اینجا ذکر این نکته نیز بجا خواهد بود که در تمامی معتبر عصر صفوی، ضمن اینکه به لبنانیالاصل بودن «شیخ بهائی» عالم، ادیب و نابغه شهرسازی زمان خود و شیخ لطفا... (عالم دینی دوره شاه عباس) اشاره شده است، اطلاعات موثّقی در خصوص اصلیت و محل تولد معمار مشهور «علی اکبر اصفهانی» وجود ندارد. به عبارت دیگر پسوند اصفهانی، بدلیل سکونت او در این شهر به وی نسبت داده شده است.
در واقع به «نقش تبریزیها در عمران و آبادانی سایر شهرها» در ایران علیرغم اهمیت خاص آن، بصورت موضوعی مستقل پرداخته نشده و از لحاظ مطالعات تاریخی مهجورتر از ترکیه است، در حالی که ابنیه اصفهان و تهران متأخرتر از استانبول و سایر شهرهای یاد شده در این مقاله هستند.
خدماتی که شاهان و اهل فن آذربایجانی به این شهر نمودهاند تقریباً تمامی سهم شهر از ابنیه تاریخی را تشکیل میدهد.(73) البته در این شهر زیبا هیچ سازه شهری مثل خیابان، میدان، مدرسه، پارک و ... با نامهایی چون شاه عباس، تبریز، اردبیل، صفویه و غیره مزیّن نیست و هیچ مجسمهای از فرمانروایان صفوی یا بزرگان غیراصفهانی در هیچ جا نمیتوان دید و این در حالی است که مجسمههای شاه هخامنشی به عنوان سوغاتی برای بازدیدکنندگان از این شهر (بالاخص خارجیان) در مغازهها به فروش میرسد!
شاید یکی از علل این مقوله، نهادینه شدن تعبیر خاصی از تاریخ و ماهیت ایران است که در دوران پهلوی نخست به سرعت و با صرف هزینههای کلان به جامعه تزریق شد(74) و زمینه فکری تمامیت خواهی را شکل داد و همین پدیده است که امروز نقش صنعتگران تبریزی در سازههای حکومتی و اداری تهران (بویژه عهد قاجار) و اصفهان و غیره را حتی برنمیتابد.(75)
نام تهران بعد از انتخاب آن به عنوان پایتخت کشور ممالک محروسه ایران از سوی آقامحمدخان قاجار در 11 جمادیالاول 1200 هجری قمری که مصادف با نوروز بود در منابع تاریخی آمده و بر نام همسایه قدیمیتر جنوبی خود، «ری» سایه انداخته است.(76)
نخستین بنای تاریخی تهران دیواری بوده است که در سال 964 هجری قمری از سوی شاه طهماسب به دور این آبادی کشیده شده است. در همان تاریخ با احداث بازار و مسجد جامع در آن وجهه شهری به تهران داده شده است. سیدحسین حجّت بلاغی در اثر خود «گزیده تاریخ تهران» به نقل از معجمالبلدان مینویسد: «اینجا از قدیم محل سکونت بوده ولیکن بدلیل دوری راه بین قزوین و قم، صفویان در این مکان محلی برای استراحت و دفاع تاسیس نمودند که این نیز به نوبه خود امنیت محل را تامین و موجبات توسعه آن را فراهم آورد.(77) علیرغم تمامی اینها، بر اساس اطلاعاتی بدست آمده از اسناد و مدارک موجود، تهران تازه در اواخر قرن نوزدهم قرن بیستم میلادی یعنی بیش از یک قرن پس از انتخاب آن به عنوان پایتخت به پای تبریز رسیده و شروع به پیشی گرفتن از آن نموده است.(78) و علت اصلی کسب عنوان «شهر اولینها» از سوی تبریز را همین جمعیت بالا، با درصد افراد اهل فن و حساس به مسائل کشوری بیشتر تشکیل میدهد که برای جذب پدیدههای مدرن صرفه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراهم مینمود.
و اینجاست که سوالی بزرگ پیش پایمان ظاهر میگردد بدین صورت که: دلیل این احتشام تبریز چه بوده است؟ یا اینکه: شهرهایی مثل تهران، آنکارا، بغداد، مشهد و اصفهان که امروز هرکدام در جایگاهی فراخور خود قرار دارند، در تمام این قرون مذکور در چه وضعیتی بودهاند؟ یا ...
پروفسور عونالهی به نقل از منابع خود مینویسد: بعد از اسقاط بغداد از سوی هلاکوخان در سال 1258، اهمیت تبریز در تجارت بینالملل سیر صعودی به خود گرفت... تبریز در سال 1265 از سوی هلاکو به عنوان پایتخت امپراتوری اعلام شد. در این زمان امپراتوری ایلخانیان در شرق تا مصر و در غرب تا آمودریا گسترده بود.(79) در دوره غازانخان دو دروازه اصلی بود. یکی از آنها به سمت آسیای صغیر باز میشد و نام «روم قاپیسی» را بر خود داشت. دیگری به سمت اصفهان بود و «عراق قاپیسی»(80) نامیده میشد.(81) اکثر اهالی تبریز به امور پیشهوری و تجارت اشتغال دارند. هر شغلی برای خود دکان، غرفه و راستاهای مخصوص دارد. مثلاً قالایچی بازاری (رویگران)، پاپاق تیکنلر بازاری (کلاهدوزان)، یهر قاییرانلار بازاری (رکابسازان)، پیچاقچیلار بازاری (چاقوسازان)، قیلینجچیلار بازاری (شمشیرسازان)، طبیلچیلر بازاری (طبلسازان)، نالبندلر بازاری (نالبندان)، دمیرچیلر بازاری (آهنگران)، و ...(82) تصادفی نیست که سلطان سلیم تعداد 1700(83) صنعتگر تبریزی را به همراه خانوادههایشان به استانبول انتقال داد. اکثر آنها در کار ساخت سلاح سرد متخصص بودند.(84) در جای دیگری عنوان میدارد که تفنگ نیز از مدتی پیشتر جزو صنایع رایج در تبریز بود.(85) ما در منبع تاریخی برای نخستین بار در سال 1529 به وجود متخصص توپسازی به نام شیخی با پیشوند توپچیباشی برخورد مینماییم که نشان میدهد با توجه به توپچی باشی بودن وی، این صنعت هرچند نه در سطح اروپا ولی از پیشتر در تبریز معمول بوده است.(86) در جای دیگری عنوان میکند که به فرمان شاه عباس اول متخصصین توپساز در اصفهان جمع آورده می شوند(87) و مجموع اینها، پندار رایج مبنی بر آموزش ساخت توپ و تفنگ با ایران در زمان شاه عباس اول و توسط برادران شرلی را رد میکند. تبریز دارای زرگران مشهوری نیز بود. اولیا چلبی مینویسد: متخصصین کامل اینجا در عرصه های نقاشی، رسامی، زرگری و خیاطی در هیچ جای دیگری نیست. شکل اعلای هر کاری در این شهر موجود است.»(88) شاردن نیز ضمن بحث از بازار تبریز بسیار به موضوع زرگری در این بازار میپردازد.(89)
تبریز مهمترین مرکز تجاری ممالک محروسه بوده و «در دهه سی قرن هفدهم در اصفهان پایتخت صفویه 24، قزوین 3، کاشان 5- 4 و یزد 3 کاروانسرا وجود داشت در حالیکه در دهه چهل همین قرن به وجود 300- 200 کاروانسرا در تبریز اشاره شده است.(90) جیوانی باتیستی ایتالیایی که در سال 1585 در تبریز بوده است مینویسد: قلمرو دولت صفوی به هفت ایالت تقسیم شده بود. خراسان با مرکزیت هرات ایالت سوم و آذربایجان با مرکزیت تبریز ایالت چهارم حساب می شد. شاه از آذربایجان و خراسان بیشتر از ایالت عراق با مرکزیت اصفهان و ایالت عجم با مرکزیت شیراز درآمد به دست میآورد.(91)
تمامی اینها مسلماً متاثر از پایتخت بودن این شهر در برهههای مختلف و مخصوصاً دوره تقریباً متوالی بیش از چهارصد ساله (531- 960 هجری قمری؛ دولتهای: اتابکان آذربایجان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، قاراقویونلو، آققویونلو و صفوی) از سوی امپراتوریهای بزرگ بوده و این خود بدلیل موقعیت ویژه جغرافیایی آن و استعداد اقلیمی شهر و منطقه در پرورش انسانهای فرهیخته، آزاده، هنردوست، هنرمند و اهل فن تحقق یافته و مییابد.
حتی «علیرغم (تغییر پایتخت و) سیاست تهجیر علما و شعرای تبریزی از سوی شاه عباس صفوی و سلاطین عثمانی، شهادت برخی از آنها در جریان محاربهها و یا آواره شدن برخی دیگر در دیار خود، تبریز باز در اواسط قرن هفدهم به عنوان مرکز تمدن آذربایجانی مشهور بود».(92)
خاقانی شیروانی شاعر مشهور آذربایجان در قرن دوازدهم میلادی مدتی در تبریز زندگی کرده و در این شهر با صفا با خاک هم آغوش شده است. وی در یکی از اشعار خود میگوید:
دییشیم من نئجه بو وصلیمی هجران ایله؟
بیر ائدیم جنتیمی آتش سوزان ایله؟
بو بهشت تبریزی ترک ائله مم عالمده
قاییدیب انس توتام بیر داها شیروان ایله(93)
معماری سبک تبریز به عنوان شاخه ای قدرتمند از معماری آذربایجان با دایره تاثیر وسیع در قرون 17- 13 میلادی، در ارتباط نزدیک با ممالک اسلامی تکوین و توسعه یافته است. این نیز به نوبه خود در غنا بخشیدن به معماری ممالک شرق اسلامی و توسعه آن نقش مهمی ایفا نموده است.(94)
نتیجه
تبریز در قرون 16-12 به مدت حدود چهارصد سال پایتخت دولتها و امپراتوریهای بزرگ اتابکان آذربایجان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، قاراقویونلو، آققویونلو و صفویان بوده و قبل از آن نیز در برهههای مختلف مرکزیت سیاسی دولتها یا خاننشینهای محلی را برعهده داشته است. به عبارت دیگر هیچ شهر دیگری در ایران به این اندازه مرکزیت سیاسی را عهدهدار نبوده است. علیرغم ناملایمات بسیاری که این شهر بدلیل موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود و مؤلفههای دیگر با آن در طول تاریخ روبرو بوده است، بزرگی و احتشام قابل توجه و منحصر به فردی از خود به نمایش گذاشته است. از دست دادن موقعیت مرکزی در جغرافیای کشور متبوع نیز با گذشت صدها سال از اهمیت و احتشام آن نکاسته و تنها چیزی که امروز آن را رنج میدهد، تبعات سیاست تحریم نانوشته این شهر که از سوی اربابان خارجی پهلوی پدر به وی تلقین شد و با هدف دور داشتن این شهر و مردم قهرمانپرور آن از معادلات سیاسی کشور برای اعمال کنترل بهتر بر منابع غنی این کشور و استعمار انحصاری آن انجام گرفت میباشد. البته عزم مردم و مسئولین فهیم، شریف و میهنپرست این خطه بر چنان نیات و ذوات فائق آمده و شهر یکبار دیگر در مسیر پیشرفت قرار گرفته است. تبریز همواره مستعد پرورش خبرگان و اساتید حرفه و نخبگان اندیشه و تولید و قهرمانان میهنپرست بوده و شهرهای دیگر را نیز از دارائی خود مستفیض ساخته است. موارد مربوط به استانبول، بورسا، اصفهان، ازنیک، دمشق، یزد، مشهد، تهران و حتی سمرقند، بغداد و قاهره که در این مقاله به آنها اشاره شد شاهدی بر این مدعاست.
با این اوصاف به نظر میرسد –ضمن پیگیری درست سیاستهای جذب- هرگونه اقدام در جهت تمرکز بر پرورش نخبگان و خبرگان بومی و حفظ آنها از سوی مسئولین عاشق، لایق و شریف این کلانشهر و حتی جهانشهر خیلی بیشتر از جذب استعدادهای خارجی منشاء خیر خواهد بود.
تاریخ گواهی میدهد که جایگاه والا، همواره شایسته و برازنده شهر تبریز بوده است.
(شکل کاملتر این نوشته به صورت کتابی در حدود 300 صفحه تحت عنوان «تبریز؛ مادرشهر» در سایت توروز turuz.com برای مطالعه علاقمندان عرضه شده است.
پینوشتها:
خبر آنلاین:زنگها خیلی وقت است برای گردشگری داخل به صدا درآمده، همسایه های ایران، چشم به حضور میلیونی گردشگران خارجی دوخته اند و بهترین مشوق برای دزدیدن قاپ جماعت اهل سفر را "ارزان فروشی" می دانند.
در این میان، گردشگران ایرانی، سهم قابل توجهی را در گردشگران خارجی این کشورها دارند. آمار رسمی کشورهایی مانند آذربایجان و ترکیه می گوید گردشگران ایرانی در سالهای اخیر، در رتبه های دوم تا چهارم کشورهای صادر کننده گردشگر به آنها قرار داشته است. هر چند به نظر می رسد تلاشهایی برای هدایت حداقل بخشی از مسافران به مقاصد دیگری در همسایگی (غیر از دو کشور فوق) صورت می گیرد ولی این تلاشها چندان موفق نبوده است.
جدیدترین ترفندی که کشورهای ترکیه و آذربایجان برای جذب گردشگران ایرانی، تدارک دیده اند، کم کردن قیمت خدمات گردشگری است. این روش به عنوان بهترین راه برای جذب گردشگران کشوری مانند ایران که در آن مسافرت، کاری گران و تجملاتی تلقی می شود، به خوبی جواب می دهد. زیرا با پرداختن هزینه کمتری، مسافرت خارجی را تجربه می کنند.
آذربایجانی های آسانگیر
جمهوری آذربایجان اعلام کرده برای اینکه گردشگران بیشتری از این کشور دیدار کنند، خدمات خود را به طور متوسط 20 درصد کاهش می دهد. مسئولین گردشگری این کشور انتظار دارند با اجرای این طرح در مقاصد گردشگری جمهوری «آذربایجان»، این کشور رشد چشمگیر حضور گردشگران خارجی را تجربه کند.
همچنین از مدتی قبل پروژه احداث پنج مجتمع تفریحی مجهز و شیک در جمهوری آذربایجان با استفاده از سرمایهگذاری خارجی آغاز شده و پیشبینی میشود با راهاندازی آنها این کشور باز هم شاهد افزایش گردشگران ورودی اش باشد.
آذریها، همچنان ترفندهای فرعی دیگری را هم برای کشاندن مردم دیگر کشورها به سرزمین خود، به کار بسته اند. از جمله دولت این کشور می خواهد با تصویب قوانین جدید، ویزای گردشگری برای خارجی راحتتر و سریعتر صادر شود.
براساس قانون جدید، مدت زمان صدور ویزای گردشگری کاهش یافته و این ویزا، در فرودگاههای جمهوری آذربایجان صادر میشود، به خاطر همین ترفندها پیشبینی میشود جمهوری آذربایجان در سال میلادی جاری رشد 30 درصدی گردشگران را تجربه کند.
جمهوری آذربایجان در سال گذشته، بیش از دو و نیم میلیون گردشگر خارجی را پذیرفت، (حدود دو برابر ایران) در حالی که تلاشهای جدی دولت این کشور برای تبدیل کردن جمهوری آذربایجان یک مقصد گردشگری از سالها قبل با جذب سرمایهگذاریهای خارجی برای احداث مجتمعهای گردشگری و توسعه فرودگاهها و همچنین معرفی جاذبههای گردشگری طبیعی و تاریخی آغاز شده بود. ایرانیها در لیست گردشگران خارجی این کشور، رتبه سوم را به خود اختصاص داده اند، ولی با توجه به فعالیتهای مسئولان آذری، احتمال می رود در تابستان امسال، رتبه حضور ایرانیها در کشور همسایه، بالاتر برود.
گرجی ها، ارزانی در سواحل دریای سیاه
مسئولان گردشگری گرجستان، هم مانند همسایه های آذری خود، کم کردن هزینه ها را بهترین مشوق برای حضور گردشگران خارجی می دانند. آنها همچنین با تصویب قانون لغو ویزا، راه را برای حضور گردشگران خارجی به کشور خود باز کرده اند.
گزارشهایی از ارزان بودن سفر به بندرهای این کشور در سواحل دریای سیاه، منتشر شده که نشان می دهد مسافرت زمینی از تهران به گرجستان و اقامت در هتلهای آن کشور، ارزانتر از سفر به استانهای شمال کشور است.
محاسبات سایتهای تخصصی گردشگری نشان می دهد هزینه سفر زمینی به بندر باتومی و چهار شب اقامت در یک هتل سه ستاره که از نظر کیفیت به هتلهای چهارستاره ایران برابری می کند، با محاسبه خوراک روزانه، کمتر از 400 هزار تومان می شود.
گزارشها می گوید هزینه سفر به بندر باتومی در گرجستان، شامل 150 هزار تومان بلیت اتبوس تهران ـ باتومی، هتلهای سه ستاره با صبحانه برای یک شب 25 هزار تومان به همراه هزینه وعدههای غذایی که برای یک نفر هر وعده کمتر از 10 هزار تومان است.
این در حالی است که محاسبات مالی برای مسافرت در ایران، بیش از مبالغ بالا، عنوان می شود. هزینه یک سفر چند روزه به سواحل خزر در مازندران به ازای هر نفر حدود 600 هزار تومان تخمین زده می شود.
این هزینه شامل، هزینه یک شب اقامت در اتاق یک هتل دو یا سه ستاره به همراه صبحانه در مازندران در روزهای تعطیل بین 100 تا 150 هزار تومان است. چهار شب اقامت با هزینه رفت آمد (با خودروی شخصی 70 تا صدهزار تومان ، با اتوبوس برای هر نفر رفت و برگشت 40 هزار تومان) برای هر نفر به بالای 500 هزار تومان بالغ میشود. چنانکه به این رقم 8 وعده غذایی را هم که رستورانهای مازندران برای هر نفر کمتر 15 هزار تمان نمیشود را هم اضافه کنید به رقمی حدود 600 هزار تومان خواهید رسید.
البته باید در نظر داشت هزینههای ذکر شده از مبدا "تهران" محاسبه شده، سفر به کشورهای همسایه برای ساکنان شمالغرب ایران ارزانتر تمام میشود و یقینا سفر به مازندران برای ساکنان مناطق مرکزی یا جنوبی ایران، گرانتر خواهد بود.
گرجیها هم به صف ارزان فروشهای خدمات گردشگری در خاورمیانه درآمده اند و می خواهند هر طور شده مهره گردشگران ایرانی را بدزدند. در این میان البته، آنها محدودیتهای اجتماعی، فرهنگی و مذهبی را هم به کناری گذاشته اند تا جذابیتهای توریستی بیشتری ایجاد کنند.
این ترک های زرنگ
ترکها در صنعت گردشگری از هر حربه و ترفندی استفاده می کنند تا رشد خارق العاده خود را ثابت نگه دارند. از معرفی ترکیه به عنوان مقصد گردشگری ازدواج در خاورمیانه گرفته تا مصادره چهره های ملی و هنری ایران به نام خودشان. (این مطلب از یک سایت دیگر برداشته شده و در اینجا لازم به توضیح است که وقتی شما -گردانندگان سایت مزبور!!!- عرضه ارائه امکانات به فرهیخته وطنی را ندارید، آن شخص راه خودش را جستجو و احتمالا در جای دیگری غیر از حوزه نفوذ شما پیدا می کند).
ولی با این همه، مردم ایران به اندازه ای از قیمتهای گردشگری داخلی، آزرده شده اند که ترجیح می دهند برای دیدن سواحل آناتولی و شهرهایی مانند استانبول و ارزروم، راه دیار روم را در پیش گیرند. البته ترکها علاوه بر کیفیت بالای خدمات گردشگری خود، قیمتها را نیز سالهاست ثابت نگه داشته اند. در ترکیه با 80هزار تومان می شود یک شب در هتلی 5 ستاره اقامت کرد و این هتل، خدماتی را مانند وعده غذایی کامل و تفریحات نیز عرضه میکند.
این در حالی است که میانگین قیمت یک شب اقامت در یک هتل پنج ستاره در شیراز 200 هزار تومان است، آن هم بدون شام و طبعا "تفریحات" و ضمنا فاقد تنوع جاذبه گردشگری کافی در شهر محل استقرار (نسبت به شهرهای ترکیه)
ناصر مرادی، عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران گرانی سفر داخلی را اصلی ترین عامل رجوع مردم به کشورهای دیگر برای گذراندن تعطیلات می داند: "گرانی نرخ خدمات سفر در داخل کشور چند سالی است ایرانیها را به سفرهای خارجی بیشتر راغب کرده، به طور مثال در گذشته، دبی در تابستانها همیشه جای خالی برای مسافران داشت؛ ولی امسال تابستان بلیت پرواز آن کمیاب شده است و یک جای خالی نیز در پروازهای دبی پیدا نمیشود."
جعفری، یک مدیر تورگردانی نیز نظر مشابهی دارد: " پروازهای خارجی بدون هیچ مشکلی و با قیمتهای پایین انجام میشوند و مردم نیز آنها را ترجیح میدهند. چگونه است که هتلهای کشورهای دیگر با قیمتهای ارزان میتوانند امور خود را بگذرانند؟!"
به همین خاطر است که گردشگران ایرانی، سالانه بیش از یک و نیم میلیون مسافرت به ترکیه دارند و هرچند از نظر میزان مسافر چهارم و از نظر تزریق ارز -با توجه به مخارج سفر- در جایگاه پنجم قرار دارند اما با توجه به قدرت خرید عمومی در داخل ایران می توان چنین تعبیر کرد که مثل ریگ در سواحل آناتولی پول خرج می کنند.