HOŞ GELDİNİZ, DOĞRU YERDESİNİZ

ترجمه و آموزش زبان ترکی (استانبولی، راهنمایی گردش در ترکیه و ایران، رصدها و نظرهای شخصی

جاذبه‌های گردشگری اورمیه حسین واحدی

با شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، شاید مسافرت کردن برای خیلی‌ها آسان نباشد. ولی بازهم می‌شود با برنامه‌ریزی مناسب و کم کردن تشریفات زندگی به فکر مسافرت افتاد. البته بعضی‌ها در هر شرایطی اهل مسافرت هستند و برخی دیگر به قولی از کمربندی شهرشان آن طرف‌تر نمی‌روند. در این میان اکثر مردم کشورمان حتی از دیدنی‌ها و مکان‌های گردشگری شهر و یا استان خود نیز بی‌خبرند. اگر از این افراد آدرس نقاط دیدنی محل زندگیشان را بپرسید به طور قطع راهنمای خوبی برایتان نخواهند بود.

 ساکنین استان کوهستانی، سرسبز و دیدنی آذربایجان غربی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. شاید بتوان گفت این استان، یکی از مظلومترین و یا ناشناخته‌ترین استان‌ها، از لحاظ گردشگری باشد. در این میان شهر اورمیه، مرکز استان آذربایجان غربی بیشترین رفت و آمد‌های مسافرتی و غیر مسافرتی را دارد. در این نوشته سعی خواهیم کرد شما را از ویژگی های مسافرتی این شهر زیبای دیار آذربایجان آشنا سازیم.

اگر قصد مسافرت به دیار آذربایجان را دارید حتما سری هم به شهر اورمیه بزنید، چون پشیمان نخواهید شد. مهمترین جاذبه دیدنی اورمیه، را “دریاچه اورمیه” تشکیل داده است. این عروس زیبای آذربایجان که صد در صد به کمک اورژانسی همه نیازمند هست، در فصل تابستان بهترین مکان برای گشت و گذار و پیدا کردن آرامش است. لجن این دریاچه برای برخی بیماری‌های پوستی نیز بسیار مفید است. امیدواریم با سعی و تلاش مسئولین و عنایت پروردگار متعال، دریاچه نیلگون و نمکین اورمیه به دوران پر آبی و دیدنی خود بازگردد.


ادامه مطلب
یکشنبه 24 خرداد 1394

ترکی را با لبخند و امید بیاموزیم... 1


Köylünün biri traktörle şehre gidiyormuş. traktöre bağlı yarı romörkte gübre götürüyormuş.

Yolu üzerinde aynı istikamette yürüyen bir köylüsünü görünce, onu da bindirmiş.

Sonradan binen zat, bir süre sonra bizim traktörlü köylüye sormuş: "Ahmet, traktörü bana verirmisin?!" diye.

Ahmet olayın gırgırında olacak ki "Neden olmsaın? sen o gübreden bir dolu avuç ye de traktörü kap!" diye cevap vermiş.

Adam bir an için romörkteki gübreyi gözden geçirdiği gibi, avucunu doldurup, ağzına tıkamış. yemiş.

Ahmet bunun üzerine traktörü teslim etmek zorunda kalmış tabii. Fakat "Mahmut! ben seni köylümsün diye yoldaş olarak bindirmiştim. sen de beni bindir bari. nasılsa istikametimiz aynı." diye ricada bulunmuş. Mahmut da bu isteği geri çevirmemiş, bindirmiş Ahmedi.

Şimdi traktörünü kaybetmiş olan Ahmet çok mutsuz ve kederli. Mahmut ise düşünmeye başlamış. "Ulan köye dönünce köylü sormayacak mı bu traktörü nasıl aldın diye. ben de söylemezsem, Ahmet, boku yedi de öyle aldı diyecek! ondan sonra köylü tükürükte boğmaz mı adamı? en iyisi ben bunu geri vereyim." diye efkarlanmışmış. Düşünmenin sonucu bu ya, Ahmete dönerek "Ahmet, traktörünü istiyormusun?" diye sormuş. Ahmetin gözleri parlamış "istemezmiyim?" diye söyleyerek, oturduğu yerde ayağa kalkmış.

Fakat Mahmut daha kurnazmış. İşi sağlama bağlamak istemiş olacak ki "O arkadaki gübreden bir dolu avuç ye bakayım" demiş.

Ahmet bir gübreye bakmış, bir de direksiyonu Mahmutun elinde hır hır ederek ilerleyen traktöre. "Ulan gübre adamı öldürse, bu eşeği şimdiye kadar öldürmüş olurdu. yiyelim de malımıza sahip çıkalım" diye düşündüğü gibi, avucunu doldurup, yemiş.

Ahmetin bu hareketi üzerine yine yerlerini değiştirmişler. Ahmet direksiyon başına, mahmut ise şöfor koltuğunun yanındaki oturma yerine geçmiş. Yine uzadıkça uzayan yollarına devam etmişler. bir ara Ahmet bakmış ki Mahmut çok mutsuz. hem de derin efkarlara dalmış gitmiş. 

"Mahmut, kardeşim sana ne oldu? nedir seni bu kadar mutsuz eden? yoksa traktörü kaybettiğine mi üzüldün? ama zaten traktöre para vermemiştin ki?" diye sormuş Ahmet.

Mahmut ise şöyle cevap vermiş:

"Hayır, hayır. traktörü kaybettiğime filan değil de, düşünüyorum, düşünüyorum da, biz bir alış veriş yaptık. İlk başta senin traktörün vardı. benim ise yoktu. şimdi yine senin traktörün var, benim ise yine yok. tamam diyorum, parasal her hangi bir işlem yapmadık. sonucunda da ikimizin de ilk baştaki durum ve konumlarda olmamız gayet normal. ancak anlamadığım şey şu: durduk yerde boku neden yedik ki? bunun açıklamasını yapamıyorum kendime!"

ادامه مطلب
یکشنبه 24 خرداد 1394

کتاب راهنمای کامل گردشگری استانبول همراه با نقشه و عکس

کتاب راهنمای کامل گردشگری استانبول تالیف اینجانب به شکل پی دی اف و از طریق ایمیل برای علاقمندان ارسال خواهد شد. این کتاب با بخشهایی مثل اقامت در استانبول، خرید در استانبول، زندگی در استانبول و ... شروع شده و در اواسط کتاب بطور خلاصه به تاریخ استانبول و شخصیتهای مشهور برخاسته از این شهر اشاره می کند و به برچسبهای گردشگری شهر می رسد. بعد از توضیحات کافی و مفید در خصوص برچسبهای گردشگری شهر به مراکز خرید نیز پرداخته و در پایان برنامه هایی برای مدتهای زمانی مختلف (از سه تا ده روز) و اهداف گوناگون از سفر پیشنهاد و ارائه شده است. کتاب از حدود 135 صفحه در قطع رقعی تشکیل شده و از سوی این حقیر به عنوان راهنمای گردشگران اروپایی به مدت هفت سال در «استانبول»تالیف و برای استفاده علاقمندان ارائه شده است. از نکات ویژه این کتاب قسمت مربوط به روزشمار فتح استانبول توسط سپاهیان مسلمان ترک و نتایج منطقه ای و جهانی واقعه مذکور، بیوگرافی شخصیتهایی چون اردوغان، عزیز نسین و اورهان پاموک، توصیه هایی مبنی بر آداب خرید، اقامت و تفریح در ترکیه به طور عام و استانبول به طور خاص، توصیه های لازم الرعایه برای یک مسافر و گردشگر -مخصوصاً ایرانی- در استانبول و برنامه ویژه برای داشتن یک گردش سالم، پربار و مفرح در این شهر عروس جهان اسلام.
 
علاقمندان می توانند با برقراری ارتباط از طریق بخش نظر همین مطلب، با ارائه اطلاعاتی از قبیل «نام، شهر محل سکونت، سطح تحصیلات و سن و مخصوصاً هدفشان از دستیابی به این کتاب راهنما» به طور مجانی صاحب کتاب مذکور یا فایل آن بشوند.
با تشکر از اینکه وقت گذاشتید...

ادامه مطلب
جمعه 22 خرداد 1394

آذربایجان سر ایران است

آذربایجان سر ایران است

متاسفانه در سایه بی‎تدبیریهای گسترده دولت گذشته در سراسر کشور و مخصوصاً آذربایجان شاهد برخی بی‎مهریها و بعضاً اتفاقات شنیع بودیم. مورد روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت فقط یکی از اینها بود (سال 85). دوستداران میهن، دلسوزان مملکت و آنهایی که قابلیت درک فرموده امام (ره) مبنی بر «سر بودن آذربایجان برای ایران» بنا به معرفه های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی آن را داشتند حساسیت موضوع را درک کردند. رهبر معظم انقلاب نیز مخصوصاً در مورد مربوط به نهی دولت از بکارگیری یک شخص در یکی از نقاط حساس اجرایی با قاطعیت موضع خویش را اعلام فرمودند. در سالهای اخیر همین زیاده‎رویها و بی‎تدبیریها مخصوصاً آنچه که در خصوص دریاچه اورمیه وقوع یافته است، باعث هوشیاری بیشتر مردم و مسئولین شریف آذربایجان و دلسوزان نظام و کشور گردیده است که این نیز خوشبختانه موجب هوشیاری مردم و مسئولین نسبت به بی‎عدالتیهایی که با توسل به برچسبهایی نظیر تجزیه‎طلبی و غیره می‎شد گردیده است.

کسی که تاریخی بزرگ و پرافتخار در این سرزمین پشت سر خود دارد، برای هر وجب این خاک در طول تاریخ خون داده است، در سربلندی انسانهای (فارغ از زبان و نژاد و ...) کوشیده است و همیشه در سختیها و مصائب، رهین نجات کشور بوده است نمی‌تواند تجزیه‎طلب باشد.

هنوز در برخی از شهرها تعدادی واحدهای معلوم‎الحال مطبوعاتی، اینترنتی، آموزشی و حتی خدماتی که معلوم نیست با توجه به عدم وجود تقاضا و فروش و نتیجتاً عدم به صرفه بودنشان از کجا تغذیه می‎کنند وجود دارند که رویه کاریشان در جهت مطامع برخیها و بعضاً همسو با سیاستهای استکبار جهانی به نظر می‎رسد. متاسفانه اینها هنوز در قالب واحدهای قانونی از بیت‎المال نیز کمکهایی دریافت می‎کنند. البته روشنگریهای لازم در این خصوص به عمل آمده و مردم نسبت به آنها وقوف دارند. علیرغم میل به انفعال شدیدی که در مردم از جهات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مخصوصاً در اثر فساد همه جانبه در سالهای گذشته بوجود آمده است –و به تصدیق جامعه‎شناسان، این انفعال خطرناک است- ، بخشهایی از مردم آگاه خوشبختانه برخی مسائل لازم را به مراجع ذیصلاح در سطوح عالی کشور انتقال می‎دهند و خود با حساسیت ویژه‎ای تحولات را رصد می‎کنند.

در این میان، جایگاه ویژه ترکان ساکن این مرز و بوم که به صورت بومی (و نه مهاجر) در حدود 30 استان کشور حضور دارند و در حدود 10 استان نیز تمام یا اکثریت جمعیت را تشکیل می دهند در سیر تحولات تاریخی کشور با وجوه غالب مثبت (و نه خیانت، ترور و ...) امری ثابت شده است. اهتمام ویژه در به حاشیه راندن جغرافیای فکری کشور (آذربایجان) و اخراج آن از گردونه اثرگذاری بر معادلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بویژه فرهنگی کشور از سوی رژیم نامشروع پهلوی با سفارشهای اکید و رهنمودهای اجرایی انگلیسیها از این منظر قابل درک می‎باشد. این مردم جزو صاحبان اصلی این سرزمین به حساب می‎آیند و این موضوع را در تمام طول تاریخ به اثبات رسانیده‎اند. مردم ترک‎تبار کشور عزیز اسلامی ایران کمترین آمار تَرک کشور و فرار از آن را (نسبت به جمعیت دهها میلیونی خود) دارند و هیچگاه حتی موقعی که انگلیس عامل سیاستهای استکباری خود را در ایران بر مسند نشاند، به ترور و اقدامات مشابه دست نیازیده و جواب یاوه‎گویان را یا توی رویشان و با قاطعیت داده و یا (بنا به مصالح کشور) تمکین نموده‎اند.

بزرگان و فرهیختگان ترک، هیچگاه در طول تاریخ به کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، روسیه و یا اسرائیل خدمت نکرده، به ترور دست نیازیده و موجب سرافکندگی ما نشده‎اند. چرا که آداب دولتداری در رگ و خون این ملت ریشه داشته و با چند وعده آنگلوساکسونی یا صهیونیستی به هیجان نمی‎آیند!

«محدود کردن ترکان غیور این سرزمین به منطقه‎ای در شمالغرب» که استراتژی صهیونیستی بوده و با دامن زده شدن به آن از سوی ناآگاهان اندک‎شماری، بهانه‎ای سخیف و پست برای استخفای نیات شوونیستی و موکول کردن مداوم احقاق حقوق حقه مردم شده است، خود، اجحافی بزرگ به تاریخ، فرهنگ و شعور تمامی مردم ایران است. امروز وجدانهای آگاه و شریف در سراسر ایران به آزاداندیشان و شهدای راه حق و دفاع از وطن همچون عباس میرزا، ستارخان، باقرخان، شیخ محمد خیابانی، مصدق، مهدی و حمید باکری، همت، مرحمت‎ بالازاده (شهید فهمیده آذربایجان)، حسن شفیع زاده، یاغچیان، تجلایی و ... افتخار می‎کنند.

انگلیس در کودتای منجر به روی کار آمدن آن نظامی دون پایه، بی سواد، بی تجربه و مهمتر از همه فرومایه، به دست همین شخص سیاستهای دور داشتن آذربایجان از معادلات سیاسی کشور را در پیش گرفت و چنان در این امر افراط نمود که در کتابهای درسی آنجا که به لهجه هایی چون تاتی، کاشی، بلوچی، لکی و ... به عنوان زبانهای مورد تکلم اقلیت (گویا فارسی در اکثریت مطلق بوده است!) در ایران اشاره می شد هیچ نامی از ترکی برده نمی‎شد. بعداً برای استتار تضاد ژرف موجود بین گفتار پهلویانه و واقعیت، واژه آذری (؟!!) اختراع و بسان کد رسمی برای ترکان غیور و میهن‎پرست این مرز و بوم بکار گرفته شد. نیز برای در همین راستا شهر تبریز که تا اواخر دوره قاجار بزرگترین شهر کشور بود و تهران پایتخت، تازه در اواخر قاجار با فاصله اندکی از آن پیشی گرفته بود (لرد کرزن؛ ایران و قضیه ایران، آمار برآوردی شهرها در دهه پایانی قرن نوزده: تهران= 350000، تبریز= 300000، اصفهان= 80000، مشهد= 70000 و ...) به چند رتبه پایینتر تنزل کرد. البته نقش خطیر و موثر آذربایجان در تمامی اتفاقات مهمی که دربعد از این جریان واقع گردید نشانگر سنگینی زیاد این منطقه نسبت به کل ایران و قابلیت جغرافیای آن در پرورش انسانهای شریف و آزادیخواه می‎باشد.

اکنون نیز این مردم شریف با لبخندی بر لب، به تماشای سفسطه‎بافی و اظهارات بعضاً احمقانه عده‎ای کژاندیش، مخصوصاً آنهایی که به صورت حرفه‎ای از تلویزیونهای فارسی‎زبان خارجی به دروغ‎پراکنی و سعی در مهندسی افکارعمومی به نفع نهایی صهیونیسم بین‎المللی دارند، نشسته و البته به کمک مسئولین دلسوز و شریف اجازه اعمال نیات آنها را نخواهد داد.

والسلام

ادامه مطلب
دوشنبه 18 خرداد 1394

اسرار مسافرت سالم و مفرح

عمومیتله «گزی» باره سینده کی اشتباه دوشونجه لریمیز:

الف- خانیملار:

1-نه قدر اوزاغا گئتسن او قدر یاخجیدی!    2- نه قدر مشهور یئره گئتسن او قدر یاخجیدی!    3- نه قدر چوخ خرجله سن او قدر یاخجیدی!    4- گئدیلن یئرده آلیش- وئریش مرکزی اولمالیدی! (حتی ممکن اولسا، خرید مرکزلریندن ائشییه چیخیلمامالیدی!)         5- طبیعتی، انسانلاری، فرهنگلری و ... فرقلی اولان یئرلر اولویتده دی! (بو فرقلی لیک مثلا افغانستانا شامیل اولمور ها!)

ب- آقالار:

1-نه قدر یاخینلاردا اولساق او قدر یاخجیدی!      2- ممکن اولدوغونجا، آز پول خرجلنمه لیدی!     3- طبیعتی، انسانلاری، فرهنگلری و ... فرقلی اولان یئرلر اولویتده دی! (بو فرقلی لیک مثلا افغانستانا شامیل اولمور ها!)

من اؤزوم بئله دوشونورم (وا... هئچ بیر یئردن تقلب ائله مه میشم!): 1- اوزاق- یاخین فرق ائله مز. آنجاق اوّل اؤز اطرافیمیزی گؤرمه دن باشقا یئرلره گئتمه مه لییک. مثلا اگر تبریزلی اولساق، تبریزی، اورمیه نی، اردبیلی، زنجانی، مراغانی، جولفانی، قره داغی و ... گزمه میش آیری یئره گئتسک، شعوردا مساله لی اولدوغوموزا اشارتدی!    2- گزی نین بیر هدفی دینجلمکدی. اونون اوچون فشرده برنامه لر بیر قیرانا دَیمز. بو اساسدا مثلا 3 گونلوک استانبول گزیسی (آل- وئر اوچون گئدنلری دئمیرم)، پول خرجله مکدن باشقا بیر شئی دئییلدیر.     3- گزمه یه چیخاندا بو گزی دن هدفیزی مشخص ائدین. مثلا تفریح، طبیعت گزیسی، ورزش، زیارت، تجارت، ایش، تحقیق و ... . بو هدفه گؤره ده برنامه تؤکون.   4- یول، بوتون گزی مدّتی نین حداکثر اوچده بیرینی توتمالیدی. یعنی مثلا اوتوبوس ایله استانبولا گئدیرسیزسه، گئدیش- دؤنوشون 70- 65 ساعت (اوچ گئجه- گوندوز) سوردویونه گؤره، هئچ اولماسا 6 گون اوردا قالمالیسیز. اوچاقلا گئتسز، (گئدیش- دؤنوش: ائودن هُتله و بالعکس: 6 ساعت) ایکی گون قالابیلرسیز. آنجاق اؤزوزو تاپمامیش تعطیلیز بیتر!     لاب اعلی سی ایسه، بوتون گزی مدّتی نین یئددیده بیریدیر. یعنی اتوبوسلا استانبولا گئدیرسیزسه حداکثر ایکی هفته یا دا 18 گون قالین. بوندان آرتیق قالماق دا، یولو سیزه اونوتدورار و یئر دَییشدیردیینیزی تصور ائده بیلمزسیز! (گزی نین دادی قاچار).      5- برنامه تؤکنده خرجلریزی (قاباقجادان حسابلایاندا) بول (Bol) توتون آمّا واقعیتده ولخرجلیک ائتمه یین.

6- بو هامیسیندان داها مهمّ دیر: تعطیلیزی لاییق بیر یئرده گئچیردین. بوندان منظوروم، اؤزوزو لاییق گؤردویوز یئر دئییل، سیزین قبول اولوندوغوز یئردیر. بو اسادادیر کی اوّل اؤز اطرافیمیزی گزیریک. خرجله دیگیمیز پولوموزون بیزه یاخین دولانماسینی ساغلاریق. گینه بو اساسدادیر کی مثلاً اسرائیله، ارمنیستانا، چینه و ... گزمه یه گئتمه ریک کی قارداشلاریمیزین قانینین تؤکولمه سینده (خرجله دیگیمیز پوللار ایله) شریک اولمایاق.

7- گؤزلنمه ین شرایطده لازم اولان وسایل، گزی ده یانیزدا اولسون. بیرلیکده گزمه یه گئتدیگیمیز انسانلاردان مغایات اولمالییق.

ادامه مطلب
دوشنبه 18 خرداد 1394

جیبلریمیزه باخان گؤزلر!!! (اقتصاد و فرهنگ)


پولو سن قازانیرسان آما اونو سندن چیخارتماق اوچون نئچه گؤزون سنه زوم (ZOOM) ائله‎دیگینی بیلیرسینیز؟! منظوروم عاییله‎میزده‎کیلر دئییل البته کی. اونلار بیزیم جانیمیزدیر.

ایندی کیمه بیر شئی دئسن، جوابیندا حتماً بیر شئی، بلکه ده داها چوخ شئی ائشیدرسن! هامی هر شئیی بیلیر!

من ده هامیدان بیری اولدوغوما گؤره ...! بونون اوچون سئوینجلی یم! بو سؤز و احساس سیزه آشینا اولمالیدیر.

جیبده‎کی پولون، آغیرلیغینی حسّ ائتدیره‎رک وئردیگی راحاتلیق کیمی!

قورخمایین! سیزین جیبیزده گؤزوم یوخدور! آمّا بو یازینین موضوعو جیب اولدوغو اوچون، ائله جیبین اطرافیندا دولاناجاغام. جیب ماهیّتی اعتبارییله ایکی جوره دیر: 1- میندیگیمیز جیب، 2- میندیردیگیمیز جیب.


میندیگیمیز جیب، بیر جور داغ- داش ماشینی دیر. میندیردیگیمیز جیب ایسه، پالتاریمیزداکی جیب‎دیر. ایلک جیب چوخ مهم اولمایابیلر آمّا ایکینجی جیب، بوتون دینلرده، مکتبلرده، طریقتلرده و فلسفه‎لرده مخصوص یئری اولاجاق قدر مهم‎دیر. حتی بعضی ایدئولوژی و مکتبلر، جیبین اوستونده قورولوب!

خلاصه، جیب و ایچینده‎کی پول، سودان سونرا ان مهم حیات مایاسی‎دیر!

ادامه مطلب
شنبه 16 خرداد 1394

هیچکس از فوتبال ناپاک منتفع نخواهد شد!!!

اواخر اردیبهشت در استادیوم یادگار امام تبریز اتفاقات ناگواری بوقوع پیوست که دل میلیونها نفر از هموطنان را در سرتاسر کشور به درد آورد. هواداران تراکتور به آن «سرقت قهرمانی در روز روشن» نام نهادند و توصیه کردند که در عین حال که اتفاقات مذکور سندی بر ادامه سیر فوتبال ناپاک تحت مدیریت دستهای ناپاک و کوته بین در کشور است، از سوی دیگر در حقیقت کسی از وضعیت پیش آمده منتفع نشده و در صورت عدم تصفیه ساحه ورزش از این دستها، مشابه همین پیشامدها ممکن است روزی سر سپاهان ذوق زده هم بیاید!!!
به هر حال دامنه تاثیر این وقایع در سرتاسر کشور مشهود بوده و این موضوع نشانگر گستردگی وسیع هواداران تراکتور حتی در خارج از منطقه آذربایجان است. ناامیدی از مدیران (عرصه فوتبال) منتج از این حوادث با توجه به وقوع خیل مسائل مشابه در سابق در مورد مردم شریف آذربایجان بطور خاص و ترکان ایران بطور عام متاسفانه پیامد خوبی نداشته و امید است دستهای کثیف از نقاط مدیریتی زدوده شوند. 
البته امید و حس وطن پرستی و آداب دولت محوری و دولت مداری موجود در فرهنگ اصیل مردم -بویژه قاعده تشکیل دهنده هواداران تراکتور- چیزی نیست که با این بادها بلرزد زیرا در طول هزاران سال دولتداری و فرهنگ پروری ترکی شکل گرفته و محصول داستانهای پرشائبه و القائات شوونیستی نیست که فقط توهم و خودبزرگ بینی باشد و بصورت مسخره کردن دیگران جلوه کند.
در مورد وقایع اخیر دو نکته نیز قابل ذکر بطور جداگانه است:
1- متاسفانه ذهنیتی مبنی بر اینکه تراکتوریها -که بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند- مخالف قهرمانی تیمهای دیگر هستند (هر چند در سطح محدود) شکل گرفت. 
2- بحثهای انحرافی از قبیل اینکه «چه کسی دروغ گفت؟!!!»، «چه کسی با اشاره نتیجه بازی دیگر را به نیمکت تراکتور انتقال داد؟!!!!» و .... شکل گرفت ولی نتوانست وجود نیات و دستهای ناپاک را در این واقعه بپوشاند.
به امید داشتن فوتبال پاک

ادامه مطلب
جمعه 8 خرداد 1394