HOŞ GELDİNİZ, DOĞRU YERDESİNİZ

ترجمه و آموزش زبان ترکی (استانبولی، راهنمایی گردش در ترکیه و ایران، رصدها و نظرهای شخصی

شاه (در) رفت!

شاه (در) رفت!


فکر می کنم این جمله بیشتر از رفتن شاه، صحنه ای تلویزیونی مربوط به تحرکات خیابانی مردم در تاریخ 27 دیماه 1356 را در اذهانمان تداعی می کند.[1] چرا که بسیاری از ما در آنروزها (اگر بودیم) در سطح قابل قبولی از بلوغ سیاسی نبودیم. البته اکنون نیز بسیاری از ما عادت کرده ایم که اخبار و حتی تفاسیر مربوطه را به صورت کوتاه و بسته بندی شده دریافت نموده و به کار و زندگیمان (؟!) برسیم.

در آن ایام برخی از وقایع، رسانه های سخن پراکنی دنیا و در نتیجه افکار عمومی جهان را متوجه این قسمت از کره زمین کرده بود. مخصوصاً رفتن شاه به اروپا به بهانه معالجه، ذهنهای کنکاشگر را به موشکافی واداشته بود. خیلی از این رسانه ها واقعا آنچه را که در شرف وقوع بود درک نکردند.[2] اینکه رسانه های داخلی اخبار را سالم عرضه نمی کردند، توجیهی مبنی بر عدم استقلال آنها از رژیم داشت ولی این توجیهی بر اینکه رسانه های خارجی همین اخبار را درست عرضه می کردند نبود. با توجه به اینکه باور بخشی از هموطنان به این رسانه ها ریشه در عدم آگاهی درست از تاریخمان دارد، حتی المقدور و به اختصار به نکات اساسی پیشینه محمدرضا شاه و رژیم منحوس پهلوی اشاره ای خواهم داشت:

محمدرضا در تاریخ 4 آبان ماه 1298 شمسی در محله سنگلج تهران به عنوان پسرِ رضا پالانی، رضا ماکسیمی یا رضا میرپنج، درجه‌داری سرکش و بلندپرواز در دستجات قزاق بدنیا آمد. هنگامی که نام خانوادگی «پهلوی» بر وزن یغلوی در سال 1313 شمسی بر نامش افزوده شد، پدرش نه سال بود که در پی یک کودتای انگلیسی و بعد از فرایندی چهارساله به عنوان شاه و سرسلسلة جدید (!) ایران از سوی مجلس فرمایشی تفویض اختیار شده بود!

فلسفه وجودی رژیم پهلوی عبارت بود از: 1- آسودگی خاطر بریتانیا از جانب مسیر ایران(که به صورت یکپارچه و بدون منطقه‌بندیهای زمان تزارها در چنگهای انحصاری بریتانیا افتاده بود) در خصوص هر گونه حمله احتمالی روسیه به هند، 2- تضمین تسلط انحصاری بر این سفره غنی یا حداقل تضمین سهم شیر ازآن برای بریتانیا، 3- تحمیل رژیمی مبتنی بر سلطه فرهنگی و زبانی یک قوم و آسیمیلاسیون اکثریت دیگر و بستن راه انسجام و هرگونه همگرایی سراسری جامعه ایران در مقابل استثمار خارجی و دسیسه‌های رنگارنگ آنها با لعابهای داخلی و ... .

این بخش از تاریخ ایران (علیرغم قلم‌فرسائیهای متعدد) یکی از سربه‌مهرترین فصول تاریخ معاصر است.

در واقع انگلیسیها از دهها سال پیش تمام تلاشهای خود را در جهت تامین امنیت مستعمره ثروتمندشان هند متمرکز کرده و در این راستا تسلط کامل بر ایران را که خود سفره‌ای غنی به شمار می رفت مد نظر قرار داده بودند. قاجارها با توجه به تقابل منافع بریتانیا با معادلات منطقه‌ای و مخصوصاً با اقدامات اصلاحاتی احمدشاه، به صورت خطر بالقوه‌ای جلوه‌گر شده بودند. انگلیسیها دیگر قاجارها را نمی‌خواستند اما بیداری مردم در پی قیام مشروطه در مسیری صحیح و صلح‌جویانه را نیز که می‌توانست استقرار حکومت مرکزی را تضمین نماید بسیار مخاطره‌آمیز می‌دیدند. آنها با وقوع انقلاب در روسیه و ترک سر این سفره از سوی این تنها رقیب سرسخت، فرصت را مغتنم شمرده و کودتای مزبور را توسط عوامل داخلی خود به انجام رسانیدند. این کودتا زمینه‌چینیهای گسترده ای داشت که یکی از وجوه آن به شکل قحطی تحمیلی به مرگ میلیونها ایرانی انجامید.[3] رضاخان وعده‌های سفارشی مبنی بر تاسیس جمهوری را نیز به فراموشی سپرد. در واقع نظام جمهوری چیزی نبود که برای رضاخان میرپنچ با توجه به سطح سوادش قابل درک باشد و شخصیت وی نیز چنین چیزی را در مقام صدارت امور بر نمی‌تافت و مهمتر از همه این نظام دارای مخاطرات زیادی برای منافع استعماری و امپریالیستی انگلیس بود. این نوع نظام از سویی بدلیل شرکت مردم در قالب احزاب مختلف در حاکمیت، هزینه‌های بازیها و دسیسه‌های داخلی و خارجی را بالا می‌برد و استقرار نظام را تضمین می‌کرد و از سوی دیگر راه را برای دخالت قدرتهای دیگر از طریق برخی از عوامل داخلی همسو با خود باز می‌نمود. یعنی از هر جهت مغایر با منافع انگلیس بود. حتی رضاخان مخالفت انگلیسیها با تاسیس جمهوری در ایران را در دیدار با سفیر ترکیه به وضوح بیان می‌کند.[4]

وی که به شدت دوست داشت با آتاتورک مقایسه شود، در جریان جنگ جهانی دوم، هنگامی که عبور کاروانهای تسلیحات برای نجات شوروی لازم و ضروری گردید هوس کرد مانع از این کار شود. مقاومت در برابر دشمن متجاوز فی نفسه امر مقدسی است لیکن چند جای کار اشکال داشت:

1- شاه(؟!)، گماشتة انگلیسیها یعنی یکی از طرفهای اصلی خواهان عبور از ایران بود و اقدام شاه، نه مقاومت، که سرکشی به شمار می‌رفت. 2- آلمانیها اراجیفی از قبیل «همسانی ایرانیان (در واقع فقط هموطنان فارس‌زبان که به ناحق از سوی این اوباش تمثیل می گردیدند) و آلمانیها!»، «نژاد اریایی(؟!» و «لزوم نزدیکی بیشتر و کمک به همدیگر»[5] در گوش شاه و محافل نزدیک به وی خوانده و دل او را در خصوص لزوم تداوم وفاداری به ارباب و اینکه منافع ملی (؟!) در همراهی با آلمانیها بهتر تامین خواهد شد یا انگلیسیها، دچار تردید کرده بودند.

مسائل و عواملی از این قبیل دست به دست هم دادند تا پهلوی پدر هوس بکند! نتیجه البته مشخص بود. فقط چند روز بعد از تخت به زیر کشیده شد. شرایط خاص ناشی از جنگ جهانی باعث شد تا انگلیس در خصوص جایگزینی رضاخان، به مذاکره با همقطاران جنگی خود تن در دهد. به دنبال عزل رضاشاه و تبعید وی به جزیره‌ای دوردست در اقیانوس اطلس، کشورهای اشغالگر بر سر گزینه پادشاهی ایران به مذاکره پرداختند.

اشغالگران، نخست، محمدحسن‌میرزای قاجار، برادر احمد شاه و ولیعهد وی را با هدف بازگرداندن سلطنت به قاجاریه مدنظر قرار دادند. این گزینه گویا به دلیل ناآشنایی محمدحسن با ایران (؟!) کنار گذاشته شد. به این ترتیب سران انگلستان، شوروی و آمریکا، گزینه دوم یعنی محمدرضا پهلوی را به عنوان شاه ایران انتخاب کردند. مجلسِ درهم شکستة وقت ایران نیز همانگونه که تحت فشار، انقراض سلطنت قاجاریه را پذیرفته بود، باز تحت فشار اشغالگران، پادشاهی محمدرضا پهلوی را پذیرفت.

به این ترتیب محمدرضا پهلوی در شرایطی در ۲۲ سالگی به جای پدر نشانیده شد که عنانش در دست آنگلوساکسونها بود. چنانکه آمریکاییها نیز از این موقع به بعددر کنار انگلیسیها صاحب سهم شدند. آنها حتی مجبور شدند به شوروی نیزحداقل در عرصه‌های اقتصادی سهم بیشتری قائل شوند. در دوره محمدرضا، کشور وقایع و بعضاً فجایع چندی را تجربه کرد.صاحب موقعیت ویژه بودن بدون برخورداری از شعور استفاده ازآن به عنوان فرصت، برای کشورهای عقب مانده یا ظاهرا توسعه یافته همواره مایه دردسر بوده است. احمدشاه، آخرین شاه قاجار و دموکرات‌ترین شاه تاریخ ایران عبارت جالب توجهی در تعریف این مساله بکاربرده بود.در واقع نه پهلوی پدر و نه پهلوی پسر نتوانستند این مورد را رعایت کنند. همانطور که احمدشاه نتوانسته بود. شاه پسر قبل از اینکه در تاریخ 26 دیماه 1357 به خارج پرواز (فرار) کند، در مرداد سال 1332 نیز پرواز (فرار) مشابهی را تجربه نموده بود. دولت مصدق با سماجت خاص خود در پیگیری برخی از منافع ملی، او را ترسانده بود. لیکن امریکاییها با اجرای کودتای 28 مرداد و تصفیه فضا، مجدداً او را به کشور بازگرداندند. محمدرضا با اقدام به برخی بداعتها، از چشم اکثریت مردم خود (سوای مفتخورهای جاکرده در حلقه‌های اطراف دربار و خوش‌باوران) افتاده بود.

محمدرضا در کنار سردمداری حکومتی عمیقاً استبدادی، به ملی‌گرایی فارسی (و البته تحت پوشش ایران و ایرانی) و باستانگرایی تخیلی[6] توجه ویژه‌ای نشان می‌داد. عدم نهادینه کردن اصل برتری حقوق و قانون، برخوردهای مهلک امنیتی با روشنفکران ملی و قومی، نفوذ بی‌حدو حصر و خودسرانه خانواده‌های درباری بر کشور، تشکیل حکومت پلیسی، بی اعتنایی به پلورالیسم و تشکیل احزاب فرمایشی، ویرانی روستاها و تضعیف کشاورزی، رشد افسار گسیخته حاشیه‌نشینی، بی‌توجهی به توزیع صحیح ثروت، ثروت اندونزیهای غیر قانونی، گسترش رشوه و فسادهای مالی و در نهایت گرفتار شدن در پنجه بیماری خودبرتربینی از دیگر ویژگیهای منفی رژیم پهلوی بود.

وضعیت او مخصوصاً بدنبال قیام تبریز که به اعتبار جمعیت و سطح آگاهیهای سیاسی روز هنوز جایگاه ویژه خود را داشت بدتر شده بود. در واقع پهلویها و محافل وابسته، بعد از نیم قرن صدارت امور، در اجرای یکی از ماموریتهای اصلی خود که انزوای پایگاه دوم سلسله منقرضه قاجاریه و همچنین مغز متفکر ایران و محور اصلی بیداری عمومی (قیام مشروطه) بود، موفقیت کافی بدست نیاورده بودند.[7] کشور وارد قیامی سراسری شد و به تدریج نائره های انقلاب، اکثر شهرها و حتی روستاهای ایران را نیز دربرگرفت.[8] با شدت‌ گرفتن انقلاب با رهبری حضرت امام (رحمت‌ا...‌علیه)، شاه به همراه با خانواده خود و بخش بزرگی از داراییهای ملی، در ۲٦ دیماه سال ۱۳٥۷ به سوی اربابان خود پرواز (فرار) کرد.

روز بعد روزنامه اطلاعات تیتر اصلی خود را چنین انتخاب کرده بود:

«شاه رفت».

رسول داغسر- به بهانه 26 دی 1357

******************************

[1] - در این تصویر مشهور، شخصی شماره آنروز روزنامه اطلاعات با تیتر بزرگ «شاه رفت» را بالای سر خود گرفته است. این جمله دو کلمه‌ای، ترجمان شعف و خروش مردمی است که همان روز به خیابانها ریخته اند.

[2] - بسیاری از این رسانه های بیگانه حتی بعضاً با نقابی ملی (؟!) هنوز در همان خط سیر کرده و اخبار را با دستکاریهای حرفه ای مخصوص (!) عرضه می کنند.

[3] - قحطی، زمانی اتفاق می‌افتد که سراسر ایران در اشغال نظامیان انگلستان است، اما آنها نه تنها هیچ کاری برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم ایران نکردند، بلکه عملکردشان اوضاع را وخیم‌تر کرده و سبب مرگ میلیونها نفر می‌شود. درست زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی نابود می‌شدند، ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار هم افزایش شدید قیمت مواد غذایی را سبب می‌شد و هم مردم ایران را از این آذوقه محروم می‌کرد.  انگلیسی‌ها حتی مانع واردات مواد غذایی از کشورهای دیگر مخصوصاً مناطق بین‌النهرین که با فروپاشی عثمانی تحت اشغال خود در آورده بودند، به ایران می‌شدند. به علاوه در زمان قحطی، انگلیسی‌ها از پرداخت پول درآمدهای نفتی ایران استنکاف ورزیدند. بدین‌ترتیب مردم نگون‌بخت ایران بزرگترین قربانیان بی‌نشان جنگ جهانی اول شدند.

طبق اسناد آمریکایی، در سال 1914 جمعیت ایران 20 میلیون نفر بود که در سال 1919 به 11 میلیون نفر کاهش یافت، یعنی حدود ده میلیون نفر از مردم ایران از گرسنگی و بیماری‌های ناشی از کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه مردند. نتایج انتخابات 1917 که برای دوره چهارم مجلس برگزار شد، روشن می‌سازد، جمعیت تهران دست کم چهارصدهزار نفر بوده که در سال 1920 به 200 هزار نفر کاهش یافته بود.

[4] -  ممدوح شوکت (سفیر جدید ترکیه) قرار بود در صحبت با رضاخان ایده و آرمان جمهوریت را به وی تلقین کند ... وی در ... دیداری که با رضاخان داشت، اطلاعاتی در مورد نظام جمهوری در اختیار او گذاشت و رضاخان اظهار کرد که انگلیسیها با وی به شدت مخالفت می‌کنند و اضافه نمود که مجبور است از خود در مقابل اعیان، ملاکین و روحانیون دفاع کند.

[5] - باید توجه داشت که در روابط بین الملل، استفاده از واژگانی چون دوستی و ... کاملاً وابسته به منافع طرفها بوده و برداشتهای قبیله‌ای و احساسی از اینگونه واژگان همواره موجب بدبختیها بوده است.

[6] - اوج این باستانگرایی مبتنی بر داده های تاریخی با نقاط ناشفاف بسیار (که بعضاً برخی از معاصرین آلوده به افکار فاشیستی را نیز به انجام کارهای احمقانه‌ای -البته نه در حد خود طاغوتیها-  سوق می‌دهد!)، مراسم احمقانه شاه در سال 1350 در تخت جمشید با هزینه های هنگفت بود که موجب بروز اعتراضاتی نیز گردید.

[7] - بدیهی است تبریز بنا به برآوردهای لرد کرزن (مامور ویژه دربار انگلیس در ایران در اویل قرن بیستم) با حدود 300 هزار نفر جمعیت در اواخر سلسله قاجاریه، دومین شهر بزرگ ایران بود. در حالیکه تهران پایتخت با 350 هزار نفر جمعیت بزرگترین شهر و اصفهان با حدود 80 هزار نفر سومین شهر ایران بوده است. در واقع شهر تهران بعد از 150 سال مرکزیت حکومت، تازه بعد از نیمه دوم قرن نوزدهم از تبریز پیشی گرفته است. کسب عنوان «شهر اولینها» از سوی تبریز نیز نه به خاطر نزدیکی آن به اروپا، بلکه دارا بودن توجیه اقتصادی- سیاسی- اجتماعی و فرهنگی این شهر بوده است.

[8] - قیام تبریز در روز چهلم قیام مردم و طلاب قم اتفاق افتاد. این قیامها با پیوستن شهرهای دیگر تا فرار شاه و پیروزی انقلاب هر چهل روز یکبار و به صورت زنجیروار ادامه یافت

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

منابع:

* دکتر مجد، محمدقلی: از قاجار به پهلوی، ترجمه سید رضا مرزانی و مصطفی امیری؛ تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1390

* رحیم زاده صفوی، علی اصغر: اسرار سقوط احمدشاه (خاطرات رحیم زاده صفوی)، به کوشش بهمن دهگان؛ تهران، نشر فردوسی، 1362

* دکتر مجد، محمدقلی: قحطی بزرگ، ترجمه محمد کریمی؛ تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386

* دکتر پیو- کارلوترنزیو: «رقابت روس و انگلیس در ایران و افغانستان»، ترجمه دکتر عباس آذین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359

* 500 سال فرسایش زمان در چالدران؛ از نگارنده، نشر نباتی، تبریز، 1392

* مکی، حسین؛ تاریخ بیست ساله ایران، جلد اول: کودتای 1299، و جلد د.م: انقراض قاجاریه و تشکیل سلسله دیکتاتوری پهلوی، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1357 (جلد اول) و 1358 (جلد دوم)

* دکتر ذوقی، ایرج؛ تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ (1925- 1900)، شرکت انتشاراتی پاژنگ، تهران، 1368

 * Cin, Barış: Türkiye- İran siyasi ilişkileri (1923- 1938), IQ Kültür Sanat Yayıncılık, İstanbul, 2007 (تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، این اثر هنوز به فارسی ترجمه نشده است)



ادامه مطلب
شنبه 19 دی 1394

در واکنش به توهینهای مکرر رسانه ملی (؟!!!) به بخش عظیمی از جامعه

آخرین توهین رسانه ای که گفته می شود ملی است را به بخش بزرگی از جامعه شریف ایران شدیداً محکوم می کنیم. همچین اتفاقی چنانچه در یکی از کشورهای با فرهنگ اصیل و بالا اتفاق می افتاد، رئیس تشکیلات مقصر، قبل از اینکه مردم تف به صورتش بیاندازند فورا استعفا می داد. در غیر اینصورت از سمت خود برکنار می گردید. ضمنا منسوبین اقوام دیگر آن کشور نیز چنین اقدام شنیعی را محکوم می کردند. به هر حال این کارها چیزی عاید کشور نمی کند و من بیشتر تاسفم از آن است که برخیها (نه همه منسوبین سایر اقوام) خوشحال هم می شوند. ذیلاً مطلبی از این قلم را تقدیم خوانندگان گرامی خودم از سراسر ایران عزیز می کنم:

این مطلب چندی پیش به رشته تحریر در آمد و با نگاهی انتقادی نسبت به بحثهای انحرافی موجود در شبکه های اجتماعی نوشته شده لیکن با توجه به توهین اخیر شبکه دو سیما در برنامه فیتیله به انبوه ترکان سرزمین عزیز و مشترکمان ایران در اینجا به عنوان اعتراض و یادآوری برخی نکات به مردم آگاه و مسئولین دلسوز آورده می شود.

چه کسی ایرانیتر است؟!!!

شما چه فکر می‎کنید؟ احساس و ذهنیتی که در نگاه اول از این جمله در شما متداعی می‎شود چیست؟

شاید هم می‎گویید چه سوال احمقانه‎ای!

جمله سوالی فوق، ترجمه حال زمینه مباحثی است که در رسانه‎های تصویری، مجازی، مطبوعاتی و ... کشورمان از خیلی وقت پیش و مخصوصاً بصورت هجمه‎ای وسیع و همه‎جانبه و به طرز شگفتی‎آوری به موازات سیاستهای خبرپراکنی و ذهنیت‎سازی کانالهای تلویزیونی، اینترنتی و مطبوعاتی منسوب به غارتگران سابق و فراری بیت‎المال یا متعلق به برخی کشورهای غربی در قبال ترکان تاریخ‎ساز و میهن‎پرست این کشور ایجاد شده است.

مباحثی با مضامین «ما آذری هستیم نه ترک!» (1)، «زبان مردم آذربایجان از زمان مهاجرت سلجوقیان/مغولها/صفویان و (؟!) ترکی شده است»، «زبان و گویش اصلی آذری جزو زبانهای ایرانی بوده است!!»، «او دیگر فارس است!» (2)، «فلانی که این را نوشته/گفته/کشیده و ...، خودش ترک بوده یا هست» و ... که واکنشها و پاسخهایی را نیز می طلبد و در پی می‎آورد، این سوال را در ذهن (هنوز مسخ نشده) ایجاد می‎کند که آیا این بحثهای علمی (؟!) برای اثبات حقانیت کدام محفل/عده/ قوم در رابطه با دارا بودن اصالت ایرانی است؟

خوب، از چیدمان جملات به ترتیب فوق چنین استنباط می‎شود که ماهیت و مسیر مباحث مذکور کلاً اشتباه و انحرافی است و به عبارت دیگر نوشته حاضر در جهت القاء/تفهیم این موضوع (اشتباه بودن ماهیت مباحث مذکور) است.

سوال اصلی این است که؛ چرا مطالعه و بحث در رابطه با اینکه «من ترکم یا آذری، (اگر احیاناً ترکم) کی ترک شده‎ام، آیا وحشی بوده‎ام/ هستم یا متمدن» اینقدر مهم است یا اهمیت یافته است؟

با نگاهی به تاریخ حضور این مباحث در کشورمان متوجه خواهیم شد که نقططه آغاز آن مربوط به اوایل قرن حاضر شمسی است. یعنی ظهور رضاخان میرپنچ به عنوان شاهنشاه ایران بدست انگلیسیها. محافل فراماسون که در سایه شاه مزبور قرار داده شدند و اکثراً در سایه حرکت کرده اند القائات شوونیستی- فاشیستی خود را همواره به راس رژیم طاغوتی تزریق و این افکار را از طرق گوناگون برای اعمال در جامعه تجویز کردند. اهمیت این جنبه از رژیم کودتایی این بود که وجوه افتراق ایران با همسایگان تشدید شده، احتمال همگرایی اصولی و استراتژیک در آنها به حداقل رسانیده شده و در طول زمان حتی از بین برود.

به اشاره ارباب ماورای آبی و به دست محافل مذکور تمامی فشار مخصوصا بر روی ترکان میهن پرست کشور آورده شد زیرا علاوه بر اینکه آخرین سلسله ترک تبار با طراحی انگلیسیها و همکاری همه جانبه محافل مذکور سرنکون شده بود، ترکان جمعیت قابل توجهی (اکثریت نسبی جمعیت) را تشکیل می دادند و مهمتر از همه اینکه این بخش از جامعه همواره هوشیار و حساس به سناریوهای امپریالیستی بوده و برخوردار از قابلیت واکنش موثر بوده است.

امروز جامعه ایرانی نیک می داند که تاریخ دوره قاجار بوط خاص و سلسله های ترک بطور عام به کلی متاثر از طرز نگرش محافل مذکور و در جهت تنظیم افکار عمومی با هدف نهایی خدمت به صهیونیزم و امپریالیزم جهانی بازنویسی و به خورد ایشان داده شده و اگر این بخش از جامعه در اوایل قرن حاضر اکثریت نسبی را تشکیل می داده اند هنوز دارای همین ویژگی هستند یا فاصله زیادی با آن ندارند (3) شاید هم هدف از طرح این بحثها ایجاد شک و تردید در حق بودن حقوق بوده و هست؟! یا اینکه بخشی از انرژی فکری و ارزشهای فرهنگی جامعه را نشانه رفته و با اصرار و لجاجت در جا می‎کوبد. بزرگترین وحشت این محافل خدمتگزار بیگانه، عدم مایوس و رادیکالیزه شدن ترکان و تداوم حس تعلق و درک صحیح این مردم از جایگاه واقعی خود در کشورمان است. آنچه که امروز از تمام حوادث در جریان در منطقه و به شکلی که از رسانه‎های فارسی‎زبان بیگانه پمپاژ می‎شود در راستای خدمت به خیال موهومی است مبنی بر اینکه جای مزدور، وطن‎فروش و تروریست با شهروند تاریخ‎ساز و میهن‎پرست نخست در اذهان و بعد در عمل عوض شود. چیزی که قبلاً در دوره پدر و پسر (با کوک انگلیسی) کار شد و موجب ایجاد توهم بزرگی در عده‎ای گردید در حدی که به شکل سخیف، غیر انسانی و خطرناکی شهروندان نجیب کشور عزیزمان را مورد تحقیر قرار دادند.

اگر فکرمی کنید که نگارنده نیز در عین تلاش برای تبیین یک موضوع در دامی از نوع مباحث یاد شده افتاده است به شما حق خواهم داد. لیکن لازم دیدم موضوع را برای آندسته از میهن‎پرستان واقعی و عاقبت‎اندیش (اعم از ترک و فارس و لر و ...) که با مباحث مطروحه در رسانه‎ها مواجه می‎شوند کمی باز کنم و جواب سوال را با مثالهایی جهت طراحان مغرض مباحث یاد شده بدهم.

از هر منظر که نگاه کنید خواهید دید که شهید مهدی باکری (متولد میاندوآب، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید صیاد شیرازی (متولد درگز، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید علی اکبر شیرودی (متولد تنکابن، دین: اسلام، زبان مادری: مازنی، تابعیت: ایران)، شهید مرحمت بالازاده (متولد مغان، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید ابراهیم بیراوند (متولد خرم آباد، دین: اسلام، زبان مادری: لری، تابعیت: ایران) و یا نادرشاه، عباس میرزا، شیخ محمد خیابانی، مصدق، شاه عباس کبیر و میلیونها مانند اینها همگی از کوروش (متولد؟، دین:؟، زبان مادری:؟، تابعیت:؟) (4)، و امثالهم ایرانیتر است. زیرا هویت ایرانی بر پایه الف) دین: اسلام، ب) نژاد: شهروندی جمهوری اسلامی ایران (5)، ج) زبان: رسمی فارسی در عین احترام (انشاا...) عملی به سیار زبانهای مورد تکلم در کشور و در چهارچوب قانون اساسی و د) ... است.

بنابراین پاسخ سوال مطروحه در مباحث مذکور به صورت زیر خلاصه و مختصر ارائه می شود:

هر شخص دارای شناسنامه صادره از تمام نقاط ایران، ایرانی است و به یک اندازه! بحث بر سر اینکه خائن به وطن، تروریست، عمال ارزان قیمت بیگانه و ... (6) دارای هویت ایرانی البته چیز دیگری است و موضوع این نوشته نیست. شاید به جای افتادن در منجلاب بحثهای از این دست به فرهنگ/فرهنگهای بومی جامعه ایرانی، تحلیل وقایع روز بیشتر وقت بگذاریم.

رسول داغسر 

 

پی نوشتها:

(1)   شکل پیشرفته و موذیانه‎ترِ «اشتباه نکنید، شما ترک نیستید!»

(2)   در مورد ترک‎زاده‎هایی که زیر هجمه سنگین و سخیف آسیمیلاسیون به زبان شیرین فارسی روی آورده‎اند!

(3)   هرچند این نسبتها و درصدها نمی توانند حقانیت هیچ حقی را به چالش بکشند.

(4)   در خصوص محل تولد، دین، زبان و ... احتمالی نظراتی با منابع مورد استناد ضعیف و پرشائبه پدید آمده است. لیکن اهل مطالعه و کنکاش، امروز  به ترفندهای ذهنیت‎سازی رسانه‎ها و تحریف تاریخ آشنا هستند.

(5)   داستانهایی مثل اصالت آریایی، ترکی و ... ایرانیان فقط در جهت تامین مطامع صهیونیزم و امپریالیزم بین‎المللی است.

(6)    اینها هرچند در تعداد اندک همواره وجود داشته‎اند و وضع کنونیشان نیز مبین گذشته‎شان است.

ادامه مطلب
دوشنبه 18 آبان 1394

فوتبال ملی (؟!!!) - در حالیکه هنوز بوی ناپاکی از آن متساعد است...

مدتی است از طرق مختلف برای جمع آوری هوادار جهت تیم فوتبال ملی تبلیغ می شود. حتی شماره پیامکی نیز برای این منظور لحاظ شده است. 

این در حالی است که هنوز افکار عمومی در خصوص اتفاقات پرشائبه پرشمار سالهای اخیر و بالاخص همین امسال در پی پاسخ سوالات بسیاری است. آیا بهتر نبود قبل از هر چیز به پاکسازی (در معنی و مفهوم پاک سازی!) فوتبال کشور اقدام می شد تا زحمات دلسوزان واقعی ورزش کشور نیز قابلیت تمجید می یافت فارغ از هرگونه شیطنت و شائبه؟
همه هموطنان البته -حتی آنهایی که به شماره مزبور پیامک «فدایت شوم، من هم با توام» نمی فرستند- حامی فوتبال ملی در معنای کلمه اش هستند. با تشکر از عزیزانی که در این عرصه پاک عمل می کنند.

ادامه مطلب
شنبه 16 آبان 1394

چه کسی ایرانی‎تر است؟!!!

چه کسی ایرانیتر است؟!!!

شما چه فکر می‎کنید؟ احساس و ذهنیتی که در نگاه اول از این جمله در شما متداعی می‎شود چیست؟

شاید هم می‎گویید چه سوال احمقانه‎ای!

جمله سوالی فوق، ترجمه حال زمینه مباحثی است که در رسانه‎های تصویری، مجازی، مطبوعاتی و ... کشورمان از خیلی وقت پیش و مخصوصاً بصورت هجمه‎ای وسیع و همه‎جانبه و به طرز شگفتی‎آوری به موازات سیاستهای خبرپراکنی و ذهنیت‎سازی کانالهای تلویزیونی، اینترنتی و مطبوعاتی منسوب به غارتگران سابق و فراری بیت‎المال یا متعلق به برخی کشورهای غربی در قبال ترکان تاریخ‎ساز و میهن‎پرست این کشور ایجاد شده است.

مباحثی با مضامین «ما آذری هستیم نه ترک!» (1)، «زبان مردم آذربایجان از زمان مهاجرت سلجوقیان/مغولها/صفویان و (؟!) ترکی شده است»، «زبان و گویش اصلی آذری جزو زبانهای ایرانی بوده است!!»، «او دیگر فارس است!» (2)، «فلانی که این را نوشته/گفته/کشیده و ...، خودش ترک بوده یا هست» و ... که واکنشها و پاسخهایی را نیز می طلبد و در پی می‎آورد، این سوال را در ذهن (هنوز مسخ نشده) ایجاد می‎کند که آیا این بحثهای علمی (؟!) برای اثبات حقانیت کدام محفل/عده/ قوم در رابطه با دارا بودن اصالت ایرانی است؟

خوب، از چیدمان جملات به ترتیب فوق چنین استنباط می‎شود که ماهیت و مسیر مباحث مذکور کلاً اشتباه و انحرافی است و به عبارت دیگر نوشته حاضر در جهت القاء/تفهیم این موضوع (اشتباه بودن ماهیت مباحث مذکور) است.

سوال اصلی این است که؛ چرا مطالعه و بحث در رابطه با اینکه «من ترکم یا آذری، (اگر احیاناً ترکم) کی ترک شده‎ام، آیا وحشی بوده‎ام/ هستم یا متمدن» اینقدر مهم است یا اهمیت یافته است؟

با نگاهی به تاریخ حضور این مباحث در کشورمان متوجه خواهیم شد که نقططه آغاز آن مربوط به اوایل قرن حاضر شمسی است. یعنی ظهور رضاخان میرپنچ به عنوان شاهنشاه ایران بدست انگلیسیها. محافل فراماسون که در سایه شاه مزبور قرار داده شدند و اکثراً در سایه حرکت کرده اند القائات شوونیستی- فاشیستی خود را همواره به راس رژیم طاغوتی تزریق و این افکار را از طرق گوناگون برای اعمال در جامعه تجویز کردند. اهمیت این جنبه از رژیم کودتایی این بود که وجوه افتراق ایران با همسایگان تشدید شده، احتمال همگرایی اصولی و استراتژیک در آنها به حداقل رسانیده شده و در طول زمان حتی از بین برود.

به اشاره ارباب ماورای آبی و به دست محافل مذکور تمامی فشار مخصوصا بر روی ترکان میهن پرست کشور آورده شد زیرا علاوه بر اینکه آخرین سلسله ترک تبار با طراحی انگلیسیها و همکاری همه جانبه محافل مذکور سرنکون شده بود، ترکان جمعیت قابل توجهی (اکثریت نسبی جمعیت) را تشکیل می دادند و مهمتر از همه اینکه این بخش از جامعه همواره هوشیار و حساس به سناریوهای امپریالیستی بوده و برخوردار از قابلیت واکنش موثر بوده است.

امروز جامعه ایرانی نیک می داند که تاریخ دوره قاجار بوط خاص و سلسله های ترک بطور عام به کلی متاثر از طرز نگرش محافل مذکور و در جهت تنظیم افکار عمومی با هدف نهایی خدمت به صهیونیزم و امپریالیزم جهانی بازنویسی و به خورد ایشان داده شده و اگر این بخش از جامعه در اوایل قرن حاضر اکثریت نسبی را تشکیل می داده اند هنوز دارای همین ویژگی هستند یا فاصله زیادی با آن ندارند (3) شاید هم هدف از طرح این بحثها ایجاد شک و تردید در حق بودن حقوق بوده و هست؟! یا اینکه بخشی از انرژی فکری و ارزشهای فرهنگی جامعه را نشانه رفته و با اصرار و لجاجت در جا می‎کوبد. بزرگترین وحشت این محافل خدمتگزار بیگانه، عدم مایوس و رادیکالیزه شدن ترکان و تداوم حس تعلق و درک صحیح این مردم از جایگاه واقعی خود در کشورمان است. آنچه که امروز از تمام حوادث در جریان در منطقه و به شکلی که از رسانه‎های فارسی‎زبان بیگانه پمپاژ می‎شود در راستای خدمت به خیال موهومی است مبنی بر اینکه جای مزدور، وطن‎فروش و تروریست با شهروند تاریخ‎ساز و میهن‎پرست نخست در اذهان و بعد در عمل عوض شود. چیزی که قبلاً در دوره پدر و پسر (با کوک انگلیسی) کار شد و موجب ایجاد توهم بزرگی در عده‎ای گردید در حدی که به شکل سخیف، غیر انسانی و خطرناکی شهروندان نجیب کشور عزیزمان را مورد تحقیر قرار دادند.

اگر فکرمی کنید که نگارنده نیز در عین تلاش برای تبیین یک موضوع در دامی از نوع مباحث یاد شده افتاده است به شما حق خواهم داد. لیکن لازم دیدم موضوع را برای آندسته از میهن‎پرستان واقعی و عاقبت‎اندیش (اعم از ترک و فارس و لر و ...) که با مباحث مطروحه در رسانه‎ها مواجه می‎شوند کمی باز کنم و جواب سوال را با مثالهایی جهت طراحان مغرض مباحث یاد شده بدهم.

از هر منظر که نگاه کنید خواهید دید که شهید مهدی باکری (متولد میاندوآب، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید صیاد شیرازی (متولد درگز، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید علی اکبر شیرودی (متولد تنکابن، دین: اسلام، زبان مادری: مازنی، تابعیت: ایران)، شهید مرحمت بالازاده (متولد مغان، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید ابراهیم بیراوند (متولد خرم آباد، دین: اسلام، زبان مادری: لری، تابعیت: ایران) و یا نادرشاه، عباس میرزا، شیخ محمد خیابانی، مصدق، شاه عباس کبیر و میلیونها مانند اینها همگی از کوروش (متولد؟، دین:؟، زبان مادری:؟، تابعیت:؟) (4)، و امثالهم ایرانیتر است. زیرا هویت ایرانی بر پایه الف) دین: اسلام، ب) نژاد: شهروندی جمهوری اسلامی ایران (5)، ج) زبان: رسمی فارسی در عین احترام (انشاا...) عملی به سیار زبانهای مورد تکلم در کشور و در چهارچوب قانون اساسی و د) ... است.

بنابراین پاسخ سوال مطروحه در مباحث مذکور به صورت زیر خلاصه و مختصر ارائه می شود:

هر شخص دارای شناسنامه صادره از تمام نقاط ایران، ایرانی است و به یک اندازه! بحث بر سر اینکه خائن به وطن، تروریست، عمال ارزان قیمت بیگانه و ... (6) دارای هویت ایرانی البته چیز دیگری است و موضوع این نوشته نیست. شاید به جای افتادن در منجلاب بحثهای از این دست به فرهنگ/فرهنگهای بومی جامعه ایرانی، تحلیل وقایع روز بیشتر وقت بگذاریم.

رسول داغسر

 

پی نوشتها:

(1)   شکل پیشرفته و موذیانه‎ترِ «اشتباه نکنید، شما ترک نیستید!»

(2)   در مورد ترک‎زاده‎هایی که زیر هجمه سنگین و سخیف آسیمیلاسیون به زبان شیرین فارسی روی آورده‎اند!

(3)   هرچند این نسبتها و درصدها نمی توانند حقانیت هیچ حقی را به چالش بکشند.

(4)   در خصوص محل تولد، دین، زبان و ... احتمالی نظراتی با منابع مورد استناد ضعیف و پرشائبه پدید آمده است. لیکن اهل مطالعه و کنکاش، امروز  به ترفندهای ذهنیت‎سازی رسانه‎ها و تحریف تاریخ آشنا هستند.

(5)   داستانهایی مثل اصالت آریایی، ترکی و ... ایرانیان فقط در جهت تامین مطامع صهیونیزم و امپریالیزم بین‎المللی است.

(6)    اینها هرچند در تعداد اندک همواره وجود داشته‎اند و وضع کنونیشان نیز مبین گذشته‎شان است.


 

ادامه مطلب
چهارشنبه 6 آبان 1394

آیا تدریس به زبان مادری در ایران عملی می شود؟

راشدی: آیا تدریس به زبان مادری در ایران عملی می شود؟

متن ذیل مقاله ای است در زمینه تحولات اخیر در خصوص "آموزش زبان مادری اقوام در ایران" به قلم مهندس حسن راشدی، یکی از  اساتید بزرگ و صاحب چند جلد کتاب در زمینه تاریخ و ادبیات .

سلام و المسلمین علی یونسی دستیار ویژه ریاست جمهوری در مورد اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی ، بارها در مورد تدریس زبان اقوام صحبت کرده و اقوام و زبان آنها را نه تهدید بلکه فرصت دانسته اند .در هفته های اخیر و در سفر رئیس جمهور دکتر روحانی به استان خوزستان نیز آقای یونسی در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت :" آموزش به زبان اقوام در دستور کار است، آموزش به زبان مادری برای سایر زبانها از جمله مردم عرب خوزستان در دستور کار است"، وی در باره تدریس به زبان مادری در میان اقوام توضیح داده گفت :" در نشست هایی که با وزیر آموزش و پرورش داشتیم قرار شد برنامه ای مدون شود تا این مسئله حل شود ." ایشان گفتند: "تدریس به زبان مادری از جمله برنامه های آموزش و پرورش است و در حال انجام تحقیقات بر روی آن هستند، آموزش و پرورش زبان اقوام را تا مقطعی که لازم باشد برایشان تدوین می کند."جملات بالا و توضیحات دیگر در مورد تدریس زبان اقوام بارها از زبان دستیار ویژه رئیس جمهور بیان شده و در مطبوعات و رسانه ها منعکس شده است، بر همین اساس ملیّتهای غیر فارس ایران نیز خودرا برای اجرای اصل ۱٥ قانون اساسی و تدوین زبان مادری برای تدریس در مدارس و دانشگاهها آماده می کنند .یکی از ائتنیکهایی که جمعیت چند ده میلیونی کشور و به تعبیری ۳۰ میلیونی (۱) را تشکیل میدهند ترکهای ایران هستند که سالهاست برای تدریس زبان ترکی آذربایجانی در مدارس تلاش میکنند .ترکهای ایران خود را نه اقلیت، بلکه با جمعیت ۳۰ میلیونی، خود را اکثریت نسبی و یا نزدیک به اکثریت نسبی ایران میدانند، ولی با توجه به این مسئله، آنها هنوز در مدارس آذربایجان تاریخی که از همدان ، اراک ، ساوه، قزوین، زنجان، خلخال و آستارا گرفته تا کرانه های رود ارس و مرز بازرگان ادامه می یابد در هیچ مدرسه ای و در هیچ مقطعی به زبان ترکی آذربایجانی خود آموزش نمی بینند. آنها انتظار دارند با روی کار آمدن آقای روحانی آرزوی چندین ساله آنها که بعد از حاکمیت خاندان پهلوی بر ایران، فقط در سال تحصیلی ۱۳۲٤ -۱۳۲٥ و در زمان حاکمیت فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه وری جامه عمل پوشید و تحصیل به زبان مادری میسرگردید بار دیگر عملی شود و میلیونها انسان از حقوق اولیه و انسانی برخوردار شوند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 6 آبان 1394

امید رسیدن حجم دریاچه اورمیه به ۱۴ میلیارد متر مکعب در ۱۴۰۲

به گزارش دورنانیوز بنقل از نصر، بحران خشک شدن دریاچه اورمیه را می توان نخستین معضل زیست محیطی منطقه شمال غرب و حتی بخش های وسیع تری از کشور و همسایگان ایران دانست که زنگ خطر آن در سال های اخیر با تشدید خشکسالی ها و کاهش بارش نزولات آسمانی بیش از پیش بلندتر به گوش می رسد، بحرانی که در صورت وقوع آن بخش عظیمی از جمعیت شمالغرب کشور و حتی استان های مرکزی نیز علاوه بر بحران هایی چون طوفان های نمکی و تحت تاثیر قرار گرفتن فعالیت های کشاورزی، صنعتی و بسیاری دیگر از حوزه ها، با انواع بیماری های تنفسی و پوستی و نظایر آن دست به گریبان خواهند شد.

البته ناگفته نماند که در حال حاضر نیز این بحران ها با تحت تاثیر قرار دادن بخش مهمی از فعالیت بخش های مختلف در مناطق حاشیه ای دریاچه ارومیه در حال خودنمایی هستند و خشک شدن باغ های متعدد در شهرستان هایی چون شبستر و صوفیان و وضعیت نامطلوب هوا در چنین مناطقی تنها نمونه هایی از این جوجه نابالغ در تخم مرغ بحران دریاچه ارومیه است که در همین حد نیز عمق فاجعه احتمالی در صورت خشک شدن بزرگترین دریاچه آب شور جهان را به خوبی نشان می دهد.

در این میان و پس از وعده های انتخاباتی رییس جمهور دولت یازدهم مبنی بر اولویت حل این بحران، ستاد احیای دریاچه ارومیه با عضویت مسوولان و مدیران مختلف استان های مرتبط با این حوزه تشکیل و مسوول انجام پیگیری ها و اقدامات لازم در این خصوص شد و اکنون پس از گذشت حدود دو سال از فعالیت های این ستاد، خلیل ساعی دبیر شورای استانی آن در آذربایجان شرقی و مدیرکل ستاد مدیرت بحران استان  به تشریح اقدامات صورت گرفته توسط این ستاد پرداخته است.

 

 

پیش از هر چیز در خصوص ابعاد بحران دریاچه اورمیه توضیح مختصری ارائه دهید

ازجمله مسائلی که از حدود ۲۰ سال گذشته به آن مبتلا هستیم بحث دریاچه ارومیه است، گفت:  در سال ۷۴ دریاچه ارومیه بیشترین میزان آب را که حدود ۳۲ میلیارد مترمکعب بود، داشت ولی به‌مرورزمان با کاهش آب این دریاچه مواجه شدیم به‌طوری در سال ۹۴ میزان آب دریاچه به دو میلیارد مترمکعب رسیده است.

یکی از برنامه‌های دولت تدبیر و امید احیا دریاچه ارومیه بود و از زمان روی کار آمدن دولت فعالیت‌های خوبی انجام‌یافته  و ستاد احیا در ابتدا با همکاری دانشگاه صنعتی شریف مطالعات خود را شروع کرد و هفت ماه به این دانشگاه فرصت مطالعه درزمینهٔ این طرح داد که این دانشگاه با استفاده از ۵۰۰ اساتید دانشگاه و متخصصین امر در کل کشور و همچنین با دعوت افرادی از  خارج از کشور که علاقه‌مند به احیا دریاچه بودند و افرادی که مشتاقانه و داوطلبانه اعلام همکاری کرده بودند، درنهایت بعد از هفت ماه مطالعه حدود ۲۶ راهکار به‌عنوان راهکارهای اساسی احیا دریاچه ارومیه مورد مطالعه قراردادند و به‌عنوان مصوبه هیئت دولت به تصویب هیئت‌وزیران رسید و به استان‌ها ابلاغ شد.

نحوه همکاری استان های درگیر با بحران دریاچه اورمیه و اقدامات صورت گرفته از سوی ستاد به چه شکلی است؟

استان‌ها برای اینکه بتوانند کارهای خود را نظام مند کنند، دفاتر منطقه‌ای را در استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان شکل دادند که این دفاتر می‌توانند تمام مصوبات دولت و پیش‌طرح‌های مصوب شده و همچنین اعتبارات اختصاص‌یافته را که در اختیار پنج دستگاه جهاد کشاورزی، آب منطقه‌ای، محیط‌زیست، منابع طبیعی و جهاد کشاورزی بود، اجرا کنند.

در سال ۹۳ ستاد احیا دریاچه ۲۱ طرح در دست اجرا داشت که توسط پنج دستگاه اجرایی لازم‌الاجرا بودند که ازجمله این طرح‌ها جلوگیری از برداشت غیرمجاز از آب‌های سطحی، نصب کنتور بر روی چاه‌های موجود و برق‌دار کردن آن‌ها بود که این امر به عهده آب منطقه‌ای استان هاست.

استانداری‌ها متولی تدوین برنامه جامعه آموزش، اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی جوامع عمومی، محلی و ذی‌نفعان که هستند که بحث آموزش افرادی که از این آب استفاده می‌کنند هم در بخش شرب، کشاورزی و صنعت به آن‌ها اطلاع‌رسانی شود و با این اطلاع‌رسانی مصرف آب را بهینه کرده و با مصرف حداقل حداکثر استفاده را نمایند.

ساعی اظهار داشت : در کشور ما منابع آب در حداقل میزان خود قرار دارد و مصرف بالا است و اینکه تغییرات اقلیمی که در دنیا و کشور ما اتفاق افتاده باید موردبررسی قرار می‌گرفت تا اطلاع یابیم که چقدر آب در اختیارداریم و میزان مصرف چقدر است و اینکه منابع و مصارف در تعادل قرار دارند یا نه  برای این منظور دانشگاه صنعتی شریف یک دفتر برنامه‌ریزی و تلفیقی با ۶ کارگروه تخصصی تشکیل داد که از آن جمله می‌توان کمیته منابع مصرف آب و منابع مصارف و اقلیم نام برد.

مهمترین مباحث مطرح در خصوص احیای دریاچه اورمیه و عملکرد ستاد در خصوص آنها چگونه بوده است؟

بحث‌های زمین‌شناسی، محیط‌زیست، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از بحث‌های مطرح‌شده درزمینهٔ احیا دریاچه بود که بحث‌های اجتماعی و فرهنگی از مهم‌ترین آنهاست زیرا اگر جامعه محلی با ستاد احیا همکاری ننمایند طبیعتاً برنامه‌ی زمانی که ستاد سال ۱۴۰۲ را سال احیا دریاچه ارومیه مطرح کرده با مشکل مواجه خواهیم شد.

مشارکت ذی‌نفعان نیز بحثی است که در ستاد مطرح‌شده و طی ان  در استان‌ها دفاتر منطقه‌ای شکل یافت تا کلیه کارهای مربوط به حوزه آب ریز دریاچه ارومیه که حدود ۵۱ هزار و ۸۷۶ کیلومترمربع وسعت دارد و وسعت دریا در زمان پر آب بودن ۵ هزار و ۲۰۰ کیلومترمربع بود که حدود یک‌دهم مساحت حوزه را شکل می‌داد دفاتر منطقه‌ای کارهای مربوط به این بخش‌ها را عهده‌دار شد و از ظرفیت دوست داران دریاچه که در استان و کل کشور علاقه‌مند به احیا دریاچه هستند، کمک گرفته‌ایم.

آموزش نیز از دیگر مباحث مهم در بحث احیای دریاچه ارومیه است که در این زمینه ۱۱ شهرستان که در حوزه آبریز دریاچه قرار دارند و حداقل در هرکدام ۳ بار همایش برگزار کردیم و در این همایش‌ها بخش کشاورزی، شوراهای منطقه‌ای، نظام صنفی کشاورزی نظام‌مهندسی کشاورزی، سازمان‌های مردم‌نهاد همه حضور می‌یابند و مطالعات انجام‌یافته در خصوص احیا دریاچه بیان می‌شود و در برنامه‌های آینده کارگاه‌های آموزشی در بخش‌ها و روستاها نیز آموزش‌های لازم را به مردم داده خواهد داد.

کمیته مدیریت دانش و ارتباطات نیز ازجمله کمیته‌های ستاد دریاچه ارومیه است که با تشکیل بانک اطلاعاتی در مورد دریاچه ارومیه از زمانی که دریاچه آب داشته و اطلاعاتی از حدود ۲ هزار سال قبل  که توسط دانشمندان و متخصصان در مورد دریاچه شده بود گردآوری شد و مستندسازی کرده و اقدامات مهمی در این زمینه انجام‌گرفته است.

سال‌ها بود که به دلیل لای روبی نکردن مسیرهای آبریز، آب به دریاچه ارومیه نمی‌رسید و در این راستا شرکت آب منطقه‌ای تمامی مسیل‌هایی که منتهی به دریاچه ارومیه می‌شد را به طول ۹۶ کیلومتر  موظف به لای روبی شد و ۸۲ کیلومتر از این مسیل را لای روبی کرد.

برای اینکه پساب‌های تصفیه‌شده کلان‌شهرها  به پیکره دریا برسد باید تصفیه شود در این راستا شرکت آب  و فاضلاب موظف شد تا مودول دوم تصفیه‌خانه شهر تبریز را احداث نماید و به همراه مودول اول بهره‌برداری مناسب انجام گیرد و پس از تصفیه به دریاچه انتقال دهیم.

پیش بینی شما در خصوص آینده دریاچه اورمیه و نتیجه اقدامات صورت گرفته توسط ستاد احیا چیست؟

امیدواریم در سه سال آینده بتوانیم در سال ۲۵۰ میلیون  مترمکعب آب به دریا منتقل کنیم و پروژه بعدی انتقال آب زاب از کردستان به دریاچه ارومیه است که حدود چهار سال زمان لازم دارد ولی تا سال ۱۴۰۲ که زمان پیش‌بینی‌شده برای احیا دریاچه است، دریاچه حدود ۱۴.۵ میلیارد مترمکعب آب خواهد داشت و این در حالی است که امروز آب دریاچه دو میلیارد مترمکعب است  و امیدواریم با تزریق ۱۲.۵ میلیارد آب به دریا شوری آب حدود ۲۵۰ میلی‌گرم در لیتر و مستعد و مناسب برای پرورش آرتمیا شود.

اعتبار تخصیص‌یافته برای این طرح در سال ۹۴ معادل یک هزار و ۹۲۷ میلیارد تومان بوده و این اعتبار برای ۸۸ پروژه احیا از طریق دولت مصوب شده که سهم آذربایجان شرقی ۴۱۶ میلیارد تومان است و امیدواریم  شاهد رسیدن به اهداف این طرح باشیم و از این طریق ایمنی منطقه و حوزه آبریز دریاچه ارومیه و استان‌های هم‌جوار را تأمین نماییم که اگر موفق به این کار نشویم تبعات منفی در پی خواهد داشت.

ادامه مطلب
سه شنبه 28 مهر 1394

سوالات متداول در خصوص زندگی، تحصیل و کار در ترکیه

سوالات متداول در خصوص ترجمه و تدریس ترکی و تحصیل در ترکیه

(پاسخ سوالات جدید به تدریج اضافه خواهد شد)   

- از مخارج کلی زندگی یک خانواده سه نفری در استانبول و شهرهای بزرگ ترکیه خبر دارید؟

پاسخ: استانبول حداقل 2500 لیره، آنکارا 2200 لیره، ازمیر 2000، شهرهایی مثل ارزروم، ترابزون و آدانا یا آنتالیا مقداری کمتر. این هزینه زندگی در یک خانه اجاره ای درمحله نسبتا مناسب و آبرومند (محلات متوسط نه کلاس بالا) با خریدهای متوسط است. ارقام البته تقریبی است. به این صورت نیز می توانم مساله برایتان خرد کنم: یک خانه اجاره ای 80 متری در محله مرت اَر 1000 لیره+ 500 لیره مخارج گاز، برق، تلفن و آب (مخصوصا در زمستان)+ 600 لیره خرید برای آشپزخانه+ 300 لیره خرید پوشاک+ 500 لیره مخارج رفت و آمد داخل شهری یا بین المللی (ایران-ترکیه در چند ماه یا سالانه) و دکتر و ...

- من ترکیه تصادف کردم. ه مدارکی باید بیاورم برای بیمه و ترجمه؟

پاسخ: سلام، صورتجلسه با کروکی تصادف که از طرف پلیس صادر شده برای ارائه به بیمه کفایت می کند ولی چنانچه هزینه های دیگری نیز مثل جرثقیل و غیره داشته اید بیاورید. نکته مهمتر در این خصوص اینکه این برگه ها را در نمایندگی سیاسی ایران که محل تصادف شما در حوضه آن است به تایید برسانید. مثلا اگر محل تصادف شما در شرق ترکیه واقع شده است مرجع تایید امضا و مهر مقامات ترکیه ذیل این برگه ها کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در ارزروم می باشد. شمال شرق ترکیه مشمول کنسولگری کشورمان در ترابزون، کنسولگری استانبول مسئول رسیدگی و تایید مدارک مربوطه در غرب و شمالغرب ترکیه و سایر نقاط مربوط به سفارت کشورمان در آنکارا می شود. بعد از تصدیق برگه ها در نمایندگی کشورمان در ترکیه، این مهر و امضاها نیز باید از سوی وزارت امور خارجه کشورمان در تهران یا نمایندگی آن در شمالغرب کشور (تبریز یا ارومیه) تایید شوند. اتمام این پروسه جهت ترجمه رسمی برگه ها الزامی است.

- قبلا آغریدا یازیردینیز. تورکیه انتخاباتینا گؤره ده یازمیشدینیز. تورکیه نین آنکاراداکی ترور حادثه سینه نظریزی بیلمک ایستیردیم.

پاسخ: ترکیه در حال حاضر در نوک حملات اساسی امپریالیزم غرب واقع شده است. به نظر حقیر، تحقق پروژه خاورمیانه بزرگ با وجود ترکیه مقتدر با مشکلات اساسی مواجه شده است. برای ایجاد تشنج بین ایران و ترکیه نیز سناریوهای زیادی صورت واقع به خود گرفت ولی خوشبختانه علیرغم وجود اختلافات چند و حتی حساس مخصوصا در خصوص سوریه این امر اتفاق (تاکنون) نیافتاد. تجزیه کشورها در دستور کار امپریالیزم غرب است و به نظر می رسد محافل ذینفع به این نتیجه رسیده اند که تجزیه سایر کشورها قبل از تجزیه ترکیه (باز با وجود ترکیه پابرجا)  ممکن است زیاد طبق منافع آنها پیش نرود. این مورد به خصوص جای تامل دارد و ترور اخیر نیز در قالب پروژه بزرگ و اصلی با هدایت همان قدرتها و با همکاری عناصر و واحدهای (این واحدها حتی ممکن است سیاسی باشند) حاضر در منطقه انجام یافته است.

-     این امر معادلسازی (دنکلیک) مدرک تحصیلی کجا انجام می شود؟

پاسخ: معادلسازی یا دنکلیک مدرک تحصیلی عبارت از تایید ارزش سطح تحصیلی مدرک شما با همتای خارجی آن است. این امر در آنکارا در YÖK (یوکسک اؤیرتیم کورولو) یا در نمایندگیهای کشور ترکیه در ایران که بخش مشاور تحصیلی در آن پیش بینی شده است (در حال حاضر فقط سفارت تهران)  انجام می یابد.

  من الان چهار ساله که ترکیه ام. مدارکم را سال 90 دادم ترجمه. بخاطر یک اشتباه در رقم ریزنمره یک هفته برنامه من به هم خورد. حتی کم مانده بود که از یک ترم تحصیلی باز بمانم. با راهنمایی شما خوشبختانه این اتفاق نیافتاد ولی حسابی استرس کشیدم.

پاسخ: در سال 1390 ما در دفتر ترجمه چهار نفر (مترجم) بودیم. نمی دانم اشتباه پیش آمده و حتی راهنمایی مورد نظر شما مربوط به خود من بود یا نه. به هر حال عذر می خواهم.

  با سلام. بنده قصد خرید خانه در ترکیه دارم. استانبول زیاد مورد نظرم نیست. آیا پیشنهاد خاصی در مورد شهرها و بالاخص این مشاوران خرید خانه دارید؟

پاسخ: شما در اکثر شهرهای ترکیه می توانید خانه بخرید. دقیقا اشاره نکرده اید که وضعیت شغلی، تحصیلی یا خانواده شما و حتی سنتان چقدر است و گرنه بهتر می توانستم راهنماییتان کنم. بهر حال باید عرض کنم که اکثر ایرانیها به استانبول، آنکارا، آنتالیا، آلانیا و چند شهر دیگر رغبت نشان می دهند. نوشته اید که استانبول زیاد مورد نظر شما نیست. دلیلش را ننوشته اید در حالیکه استانبول از لحاظ فرصتهای شغلی و اجتماعی بدلیل بزرگی شهر (حداقل یک و نیم برابر تهران بوده و از لحاظ تمیزی هوا به تمیزی ارومیه است.) بهتر است. شاید بهتر است حداقل به محلاتی که بهتر است دور و بر آنها اصلا نروید اشاره کنم: محلات اسن یورت، غازی عثمان پاشا، سلطان بیلی، کاسیم پاشا، چاغلایان، باغجیلار در استانبول. در خصوص اعتماد به مشاوران خرید خانه مخصوصا مواردی که از ماهواره یا بصورت اینترنتی برای خود بساط بزرگی پهن کرده اند خیلی دقت کنید. مشاوره به شرط ادامه دادن آن حداقال با چند مشاور محلی و کارشناس مربوطه حتما مفید است. اگر سوالتان را دقیقتر بپرسید شاید بتوانم بیشتر راهنمایی کنم. با تشکر

-          در ترکیه کجا می توانم مدارکم را برای ترجمه بدهم؟

در شهرهای بزرگ مثل استانبول و آنکارا مترجمان فارسی- ترکی وجود دارند که با نوترلیک (دفترخانه اسناد رسمی) همکاری می کنند. مترجم رسمی در ترکی به صورت «یئمینلی ترجمان» خوانده می شود. در آک سارای، بئشیکتاش و کارتال استانبول و همچنین آنکارا (کیزیل آی) چند نقطه هست.

-          سلام. دو تا سوال. یکی اینکه آیا شما در تهران هم تدریس می کنید؟ دو اینکه در آموزشگاه هم تدریس می کنید؟

نه، در تهران تدریس ندارم. گهگاهی از تهران تماس گرفته می شود. از همه این عزیزان تشکر می کنم. شاید در صورت افزایش تقاضا به کمک و همفکری هم یک طریقی برای خدمت به دوستان تهرانی پیدا کنیم. ضمنا در آموزشگاه هم تدریس نمی کنم. اخیرا یک پیشنهادی از سوی یکی اموزشگاه محترم داشتم ولی شرایطمان فاصله زیادی با هم داشت. اگر هم قبول می کردم تازه اولین تجربه کاری اینجانب با آموزشگاه می شد که نشد!

مدارک مورد نیاز برای ثبت نام در دانشگاه؟

این مدارک نسبت به دانشگاه متفاوت است ولی اغلب مدارک دو دوره تحصیلی آخر مطالبه می شود. مثلا برای داوطلبان دوره دکترا؛ ترجمه دانشنامه ها و ریزنمرات دو دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد به علاوه پاسپورت. باز برای کسب اطلاعات موثقتر به سایتهای خود دانشگاههای مورد نظر مراجعه کنید.

مراحل ترجمه و تایید مدارک؟

اصل مدارک را با دو سری فتوکپی (برای یک سری ترجمه) به مترجم نشان می دهید. مدارک شما از سوی مترجم رسمی رویت و کنترل می شود. سپس دو سری فتوکپی و مبالغ مربوطه اخذ و اصل مدارک (چنانچه کارهای وزارت و کنسولگری را خود به عهده بگیرید) به شما عودت داده می شود. برای اخذ ترجمه مدارک همراه با تایید دادگستری به شما وقت داده می شود. (نزدیکترین زمان ممکن در دفتر ترجمه دکتر مجتهدی یک روز است). بدیهی است برای اخذ تایید هر مدرک شما از دادگستری 40000 (چهل هزار) تومان تمبر باطل می شود. شما بعد از اخذ ترجمه مدارک از دفتر ترجمه، همراه با اصل مدارک ترجمه شده بین ساعات 9 صبح الی 12 ظهر به وزارت امور خارجه کشورمان (در تبریز، در نزدیکی میدان ائل گؤلی- روبروی کوی سهند واقع شده است) مراجعه می کنید. اصل مدارک و ترجمه آنها بعد از تایید در حدود ساعت 1 ظهر به شما مسترد می گردد. در مرحله بعد (پایانی) به همراه فتوکپی از مدارک ترجمه شده (هم صفحه یا صفحات فارسی و هم صفحه یا صفحات ترکی) و 20 دلار برای هر مدرک بین ساعات 09:30 صبح و 12 ظهر به کنسولگری ترکیه (انتهای خیابان فروغی- فلکه همافر- ولیعصر) مراجعه می کنید. ورودی مراجعه کنندگان به کنسولگری از درب پشتی (کوچه کاج) می باشد. در خصوص مترجم رسمی ترکی استانبولی در تبریز؛ آقای دکتر محمدرضا مجتهدی

دفتر ترجمه دکتر مجتهدی با حدود 30 سال تجربه در ارائه خدمات ترجمه (واقع در چهارراه آبرسانی، پاساژ اسکان). دکتر مجتهدی فارغ التحصیل از مقطع دکترای حقوق دانشگاه استانبول در سال 1356 شمسی است. لازم به یادآوری است که از ادامه فعالیت خانمی که در طول چند سال گذشته بطور غیرقانونی به کار ترجمه ترکی استانبولی (مهر وی جهت ترجمه ترکی آذربایجانی بود) مشغول بود از طریق مراجع قانونی و ذیصلاح ترجمه ممانعت بعمل آمده است.  

   ترجمه ترکی استانبولی با ترکی آذری فرق می کند؟

بله. تا حدی که در مدارک رسمی حساس نسبت به انتقال مفهوم دقیقاً در معانی مترادف شبهه ایجاد نماید. بدیهی است هر دو این لهجه ها متعلق به یک زبان (ترکی) هستند و تنها در ترجمه رسمی جهت پیشگیری از هرگونه خلط معنی و سوءتفاهم متمایز می شوند.

   آیا شما تدریس هم می کنید؟

بله. بدلیل ضیق وقت (با توجه به اشتغال به امر ترجمه) فعلاً فقط تدریس به صورت خصوصی و فشرده را می پذیرم. ابتدا یک مصاحبه نیم ساعته با داوطلب صورت می گیرد و ضمن اطلاع از انگیزه و هدف داوطلب آموزش خصوصی، از سطح آشنایی وی با زبان ترکی استانبولی نیز کسب آگاهی می گردد. سپس با تعیین چند جلسه (از حداقل 1 الی حداکثر 7-8 جلسه) آموزش شروع می شود. 

-    ماموریت ترجمه شفاهی برای داخل یا خارج از کشور؟

بله. حق الزحمه توافقی است. نرخ پایه 50 دلار برای یک روز (بعلاوه مخارج مسافرت) می باشد.

  - مدارک مورد نیاز جهت اقدام به تحصیل در دوره کارشناسی (دانشگاه های ترکیه)؟

ترجمه ترکی مدارک دیپلم، ریزنمرات سه ساله دبیرستان، پیش دانشگاهی و کارنامه دوره پیش دانشگاهی . برخی از داشنگاهها ترجمه انگلیسی یا ترکی و انگلیسی مدارک را با هم می خواهند. مثل İstanbul Teknik Üniversitesi. مطئنترین راه برای کسب آگاهی مراجعه به سایتهای اصلی خود دانشگاههای مورد نظر است. چون گاهاً تغییر می یابند.

-     زمان مناسب جهت اقدام به تحصیل در دوره لیسانس؟

تنها زمان و بهترین زمان بین ماه می ( نیمه دوم اردیبهشت ) تا اواخر مرداد ماه می باشد. هر کدام از دانشگاهها در داخل این بازه زمانی، زمان خاصی را برای پذیرش خود در نظر می گیرند.

-     متوسط هزینههای زندگی در شهرهای ترکیه؟

این هزینه ها برای هر فرد و نیز نسبت به شهرها و دانشگاهها متفاوت است. بدون در نظر گرفتن هزینه های اسکان (خوابگاه یا اجاره خانه) حداقل هزینه برای زندگی ماهانه را میتوان از 200 دلار به بالا در نظر گرفت. هزینه اقامت و تحصیل در استانبول معمولا بیشتر از شهرهای دیگر است. بطور مثال در حالی که اجاره خانه (واحد آپارتمانی با متراژ پایین) در محله اولوس آنکارا یا آنافالتالار ازمیر (جزو ارزان قیمت ترین مکانها در عین نزدیکی به مرکز شهر) حداقل 350 لیره ترکیه است، این مبلغ در محله قوم قاپی استانبول حداقل از 600 لیره شروع می شود. بدیهی است محلات نامبرده –در عین اینکه بدلایل متعدد مورد توجه برخی دانشجویان قرار می گیرند- چندان مناسب برای اقامت دانشجویان نمی‎باشند و تنها به عنوان ارزانترین محلات و جهت مقایسه ارائه می شوند.

امکان برخورداری از تخفیفهای شهریه برای هموطنان ترک ایرانی؟

ظاهراً تنها در دانشگاه Boğaziçi این تخفیف هنوز برقرار است ولی با ارائه برخی مدارک رسمی (مثل شناسنامه) صادره از شهرها و استانهای ترک نشین در برخی موارد امکان استفاده از این تخفیفها وجود دارد.

-آزمون تومر؟ از چه بخش هایی تشکیل شده است ؟ چه منابعی مورد نیاز می باشد ؟

آزمونی برای ورود به دانشگاههای ترک زبان کشور ترکیه میباشد. آزمون از بخشهای Speaking / Listening/ Structure/ writing   (Dinleme, Konuşma, Okuma, Yazma)تشکیل شده است و در 3 سطح برگذار میشود. نمره C به منزله قبولی و گرفتن دیپلم تومر میباشد.

-در کدام یک از دانشگاه های ترکیه دوره های لیسانس به زبان انگلیسی ارائه می شود؟

بله:

Ortadoğu Teknik Üniversitesi, Boğaziçi, İstanbul Teknik, İzmir Teknoloji Enstitüsü, Bilkent, Fatih, Hacettepe

-Denklik Belgesi (مدرک برابرسازی یا معادلسازی) و نحوه تهیه؟

مدرک برابری دیپلم دبیرستان با دیپلم ترکیه می باشد که برای تهیه آن باید اصل دیپلم به همراه ترجمه تایید شده آن به علاوه اصل ریزنمرات سه ساله دبیرستان به همراه ترجمه تایید شده آن را در آنکارا یا استانبول به اداره آموزش ملی برد و این نامه را تهیه نمود. نشانی نهاد مزبور در آنکارا:

Ankara İl Milli Eğitim Müdürlüğü
İ Blok Kültür Bölümü Beşevler Ankara
Phone: (0312) 212 46 42 – 413 37 04 – 212 66 40/184

-پرداخت Application Fee دانشگاهها؟

بهترین راه ممکن از طریق شرکت هایی است که این کار را را برای دانشجویان با دریافت کارمزد مناسب انجام می دهند.

-آیا ترجمه مدارک مورد نیاز پذیرش نیاز به تایید کنسولگری دارد؟

در مرحله اول خیر. امّا برای زمان ثبت نام و گرفتن نامه برابری دیپلم دبیرستان با دیپلم ترکیه باید تایید کنسولگری را گرفت. اما برای اینکه دچار هیچگونه ریسک و سردرگمی در این خصوص نشوید اینکار را همان اول انجام دهید. به عبارت دیگر اخذ تایید از کنسولگری ضروری است و تعلل در انجام آن ممکن است به روند امورتان آسیب برساند. بدیهی است اخذ تایید از کنسولگری ترکیه بعد از تایید وزارت امور خارجه کشورمان صورت می پذیرد.

-  در صورت وجود برخورداری از امکان تخفیف شهریه چه مراحلی باید طی نمود؟

قبل از ثبت نام به اداره ثبت نام دانشگاه مراجعه کرده و فرم های مربوطه را پر نمایید.

-آیا امکان گرفتن ویزا برای پذیرش دوره های زبان ترکی در کشور ترکیه وجود دارد ؟

بله . این نوع ویزا 6 ماهه می باشد و باید زبان آموز در آن دوره 6 ماهه به طور متداول در کلاس های زبان ترکی شرکت نماید.

-قوانین منع حجاب در دانشگاه های ترکیه برای خانم ها؟

لغو گردیده است.

-آیا امکان استفاده از خوابگاه جهت اقامت دانشجویی در ترکیه وجود دارد ؟ اگر بله نحوه اقدام چگونه است ؟

بله با داشتن ویزای دانشجویی و دفترچه اقامت امکان استفاده از خوابگاه وجود دارد. دانشجو در زمان اقامت در کشور ترکیه هم می تواند از خوابگاه های خود دانشگاه استفاده نماید و هم از خوابگاه های خصوصی. برای سکونت در خوابگاههای خود دانشگاه باید در زمان ثبت نام در دانشگاه در کشور ترکیه برای خوابگاه اقدام نمود. برای خوابگاههای خصوصی نیز با در دست داشتن ویزای دانشجویی و دفترچه اقامت با مراجعه حضوری به خوابگاه می توان اقدامات لازم را به عمل آورد.

-امکان افتتاح حساب در بانک های ترکیه برای دانشجویان؟

وجود دارد.

-دانشگاه های مورد تایید وزارت علوم و بهداشت؟

دانشگاه استانبول - استانبول

دانشگاه حاجت تپه - آنکارا

دانشگاه آنکارا - آنکارا

دانشگاه آنادولو- اسکی شهیر

دانشگاه 9 ایلول (دوقوز ایلول) - ازمیر

دانشگاه غازی - آنکارا

دانشگاه اژه- ازمیر

دانشگاه عثمان غازی – اسکی شهیر

دانشگاه مرمره - استانبول

دانشگاه چوکور اُوا - آدانا

دانشگاه اولوداغ - بورسا

دانشگاه تکنیک کارادنیز - ترابزون

دانشگاه 19 ماییس - سامسون

دانشگاه تراکیا - ادرنه

دانشگاه سلجوق- قونیه

دانشگاه فاتح - استانبول

دانشگاه تکنیک خاورمیانه – آنکارا

دانشگاه آتاتورک- ارزروم

-آیا امکان کار بیرون دانشگاه در ترکیه برای دانشجویان خارجی وجود دارد ؟

خیر . تنها در صورتی که ویزای کاری داشته باشید. کار دانشجویی در داخل دانشکاه تا هفته ای 20 ساعت مجاز میباشد. البته دانشجویان زیادی قاچاقی (کار بدون ویزای کار) کار می کنند.

-آیا برای ورود به دانشگاه های ترکیه از مقطع دیپلم به آزمون ورودی نیاز هست؟

در سال های اخیر برخی از دانشگاه های ترکیه از طریق معدل نیز دانشجو می پذیرند. از ایران هم برخی دانشگاهها هم معدل دیپلم و پیش دانشگاهی را به عنوان شرط پذیرش میخواهند و برخی یا معدل دیپلم و یا پیش دانشگاهی. اشخاصی که معدلشان پایین تر از سقف مجاز تعیین شده توسط دانشگاه مورد نظرشان است می توانند در آزمون داخلی دانشگاه ها شرکت کنند. بعضی دانشگاه ها نیز همانند دانشگاه دولتی آنکارا تنها از طریق آزمون داخلی دانشجو میپذیرند.

-آیا در دوره لیسانس هم می توان از بورسیه استفاده کرد؟

بله . در دوره لیسانس هم می توان از بورسیه دولت ترکیه استفاده کرد و یا از بورسیه دانشگاه ها به صورت جداگانه. برای استفاده از بورسیه دولت ترکیه در مقطع لیسانس شرایط سنی وجود دارد یعنی دانشجو باید 18 سال داشته باشد نه بیش تر. از طریق سفارت ترکیه می توان برای این نوع بورس اقدام نمود. برای استفاده از بورسیه دانشگاه ها دانشجو باید در هر سال تحصیلی معدل بالا کسب کند.این نوع بورس شامل هزینه خوابگاه یا غذا و یا هزینه حمل ونقل و یا شهریه می باشد که دانشگاه به دانشگاه متفاوت است.بهتر است شرایط بورسیه دانشگاهی را از سایت دانشگاه مورد نظر پیگیری نمود.

ادامه مطلب
پنجشنبه 23 مهر 1394