HOŞ GELDİNİZ, DOĞRU YERDESİNİZ

ترجمه و آموزش زبان ترکی (استانبولی، راهنمایی گردش در ترکیه و ایران، رصدها و نظرهای شخصی

9 منظره باورنکردنی در ترکیه

در ترکیه مناظر بسیار زیبایی وجود دارد که در این بین می‌‌توان به کوه‌های بلند، سواحل شنی و دریای فیروزه‌ای رنگ اشاره کرد. همراه ما باشید تا با ۹ منظره شگفت انگیز از ترکیه آشنا شویم که شاید تاکنون فکر نمی‌کردید که چنین مناطقی در ترکیه وجود داشته باشند.

۱- اولودنیز (Ölüdeniz)

ساحل ترکیهساحل oludeniz ترکیهساحل oludeniz ترکیهیکی از محبوب‌ترین سواحل ترکیه، ساحل شهر اولودنیز است که در جنوب فتحیه (Fethiye) واقع شده و تقریبا همان‌جایی است که دریای اژه با مدیترانه ملاقات می‌کند. مناظر این ساحل هلالی، بسیار زیباست و آب فیروزه‌ای‌رنگ آن نیز بر این زیبایی می‌افزاید و گفتنی است که منطقه مذکور توسط دولت حفاظت و به‌عنوان یک پدیده طبیعی ملی شناخته می‌شود. گردشگران در این ساحل می‌توانند آفتاب بگیرند و به تماشای آرامش و زیبایی دریا بپردازند و برای افراد ماجراجو استفاده از پاراگلایدر می‌تواند یک فعالیت هیجان‌انگیز باشد. در جنوب شرقی شهر، کوه باباداغ (Babadağı) قرار گرفته است که یک مکان مناسب برای چتربازی در سرتاسر اروپا به شمار می‌رود. البته غواصی در آب این ساحل نیز می‌تواند بسیار هیجان‌انگیز باشد، زیرا آب دریا بسیار صاف و زلال است و این کار خاطرات خوبی را در ذهن گردشگران ثبت خواهد کرد.

۲- کاپادوکیه (Kapadokya)

دودکش جن ترکیهدودکش جن ترکیهدر سفرتان به کاپادوکیه باید آماده دیدن مناظری عجیب باشید. کاپادوکیه یک مرکز پادشاهی در دوران باستانی ترکیه بود که اکنون تبدیل به یکی از بهترین مناطق توریستی این کشور شده است. این منطقه مناظر زیبا و جالبی دارد و در اطراف شهر گورمه (Goreme)، در یک پارک ملی با همان نام قرار گرفته است. دلیل به وجود آمدن کاپادوکیه فعالیت‌های آتش‌فشانی و فرسایشی در دوران باستان است و تمام این موارد باعث شده که این دودکش‌های جن (نامی که مردم محلی استفاده می‌کنند) به وجود آید و در حقیقت مجسمه‌هایی است که طبیعت آن‌ها را تراشیده و در اختیار بازدیدکنندگان قرار داده است.دودکش جن ترکیهجالب‌تر از این مناظر نیز شیوه تعامل مردم باستان با دودکش‌های مذکور است که داخل آن‌ها را همچون یک غار تراشیده‌اند و تبدیل به مکانی برای سکونت کرده‌اند و البته دراین‌بین یک کلیسای مسیحی نیز به چشم می‌خورد. در حال حاضر گردشگران می‌توانند در هتل‌هایی که درون این صخره‌ها ساخته شده اقامت کنند و صبح، قبل از طلوع آفتاب نیز از طریق بالون‌ها به تماشای زیبایی این منطقه بپردازند.

۳- مسیر Lycian

مسیر lycian ترکیهمسیر lycianاگر می‌خواهید که از جنوب شرقی ترکیه و سواحل مدیترانه بازدید کنید، گزینه‌های بسیار هیجان‌انگیزی برای انجام این کار وجود دارد. برای مثال می‌توانید از طریق مسیر Lycian حدود ۴۸۲ کیلومتر دوچرخه‌سواری کنید و به بازدید از این سواحل زیبا بپردازید. این مسیر در سال ۲۰۰۰ به‌عنوان بلندترین مسیر (پیاده‌روی – دوچرخه‌سواری)‌ ایجاد شد و البته یکی از ۱۰ مسیر برتر برای پیاده‌روی توسط Sunday Times در سرتاسر جهان نیز انتخاب شده است. بخش‌هایی از این مسیر مربوط به مناطق عادی است اما از طریق سایر بخش‌های آن می‌توانید به تماشای زیبایی‌های دریا بپردازید که این زیبایی از بالای کوه‌ها دوچندان می‌شود. گفتنی است که این مسیر نام خود را از لیکیه (Lycia)، امپراتوری ساکن در این منطقه گرفته است که تاریخ آن مربوط به قرن ۱۵ قبل از میلاد مسیح می‌شود. حرکت در تمام این مسیر حدود ۲۰ تا ۳۰ روز طول می‌کشد اما گردشگران می‌توانند در میانه‌های راه، در شهر‌های دِمیر (Demre)، کاش (Kaş) و کِمیر (Kemer) جدا شوند و به سایر فعالیت‌های موردنظر خود بپردازند.

۴- استانبول

مسجد استانبولآسمان استانبولغروب آفتاب در استانبولاستانبول یکی از شهر‌های معروف ترکیه است که مناظر و جاذبه‌های گردشگری بسیار زیادی دارند؛ این شهر بزرگ در ترکیه رابطی بین اروپا و آسیا است و نقشه شهری آن نیز در هر دو سمت تنگه بسفر (Bosphorus) کشیده شده است. در کنار این موضوع جغرافیایی، استانبول از بناهای تاریخی زیادی بهره می‌برد که همگی نیز دارای معماری بسیار زیبایی هستند. برای مثال گنبد‌ها و مناره‌های مسجدایاصوفیه (Hagia Sophoa) و مسجد آبی تبدیل به یکی از نماد‌های استانبول شده‌اند و البته نباید فرهنگ غنی این شهر را فراموش کرد. غذاهای استانبول و زندگی شبانه این شهر نیز بسیار دوست‌داشتنی هستند. شاید بتوان گفت استانبول یکی از بهترین مناطق کره زمین برای تماشای غروب آفتاب به شمار می‌رود.

۵- پاموک کاله (پنبه قلعه) (Pamukkale)

قلعه پنبه‌ایقلعه پنبه‌ایقلعه پنبه‌ای در استان دنیزلی (Denizli) قرار دارد که شامل یک چشمه طبیعی آب گرم می‌شود و در طول هزاران سال گذشته توانسته یک کوه سفید با استخر‌های مختلف را ایجاد کند که سرشار از تراورتن (Travertine) سفیدرنگ است. ساختار این چشمه بسیار جالب است و بدون شک در این منطقه تجربه‌ای خواهید داشت که تاکنون حس نکرده‌اید. گفتنی است که در بالای این چشمه نیز شهر دنیزلی قرار دارد و باعث شده که بازدید گردشگران از قلعه پنبه‌ای ساده‌تر باشد.

۶- دریاچه وان

دریاچه واندریاچه واندریاچه وانبزرگ‌ترین دریاچه ترکیه، دریاچه وان نام دارد که در مکانی به وسعت ۱۴۵۰ مایل مربع گسترانده شده و عمق آن نیز در بیشترین حالت ۴۲۶ متر است. دریاچه مذکور در بخش جنوبی ترکیه واقع شده و یکی از بزرگ‌ترین دریاچه‌های جهان به شمار می‌رود و آب موجود در این دریاچه هیچ روزنه‌ای برای رسیدن به اقیانوس ندارد و به همین دلیل میزان نمک آن نیز زیاد است و این موضوع باعث شده که جانوران کمتری در دریاچه مذکور وجود داشته باشد. در دریاچه وان ۴ جزیره وجود دارد که یکی از این جزایر آکدانار (Akdamar) نام دارد و یک کلیسای مربوط به قرن دهم در آن وجود دارد. البته در جزایر دیگر نیز ویرانه‌هایی مربوط به راهبان یافته شده است.

۷- ساحل کاپوتاش (Kaputaş)

ساحل کاپوتاشساحل کاپوتاشترکیه دارای ۱۶۰۹ کیلومتر خط ساحلی از دریای مدیترانه است که دراین‌بین یافتن یک ساحل عالی، کار چندان سختی به نظر نمی‌رسد. ساحل کاپوتاش در سمت غربی کاش  واقع شده است که ۱۶ کیلومتر طول دارد و اطراف آن را نیز صخره‌هایی با شیب زیاد فراگرفته‌اند. یکی از اصلی‌ترین ویژگی ساحل مذکور این است که هیچ نشانی از توسعه در آن وجود ندارد. البته می‌توانید از فروشگاه‌های این ساحل غذا یا نوشیدنی تهیه کنید اما شرایط جغرافیایی در این منطقه باعث شده که امکان ساخت هتل و موارد مشابه وجود نداشته باشد. ساحل شنی و آب فیروزه‌ای‌رنگ دریا موجب شده که کاپوتاش منظره‌ای زیبا و آرامش‌بخش داشته باشد.

۸- کوه آغری (آرارات)

کوه آراراتکوه آراراتدر سمت شرقی ترکیه، کوه آرارات قرار دارد که در فاصله نزدیکی از دریاچه وان قرار گرفته است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید بر اساس کتاب پیدایش، این کوه همان مکانی بوده است که کشتی نوح در آن به زمین نشست. این کوه دو قله بزرگ دارد که ارتفاع بزرگ‌ترین آ‌ن‌ها ۵۱۳۷ متر است و البته بلند‌ترین نقطه ترکیه نیز به شمار می‌رود. گفتنی است که منطقه اطراف کوه آرارات دست‌نخورده باقی مانده است و می‌توانید تا کیلومتر‌ها آن‌طرف‌تر را مشاهده کنید. قله آرارات در تمام طول سال پوشیده از برف است اما گفته می‌شود که این میزان برف نیز به‌تدریج در حال کاهش است.

۹- کوه‌های آناتولی (Anatolian)

کوه‌های ponticدر بخش شمالی ترکیه کوه‌های آناتولی قرار دارد که با نام کوه‌های پونتیک (Pontic) نیز شناخته می‌شوند. این رشته‌کوه ۹۶۵ کیلومتر طول دارد و اطراف آن را نیز شرایط آب و هوایی مختلفی فرا گرفته است. افراد بسیار زیادی در طول هزاران سال گذشته در این منطقه زندگی کرده‌اند و همین موضوع باعث شده است که در این رشته‌کوه شاهد فرهنگ‌های متنوعی باشیم.صومعه Sumelaصومعه Sumelaاما بدون شک صومعه Smela یکی از جالب‌ترین مکان‌های ترکیه است. این صومعه در استان ترابزون قرار دارد و در شیب تند یک صخره در دره Altindere ساخته شده است. تاریخ این بنا به قرن چهارم بعد از میلاد بازمی‌گردد. صومعه Smela در حال حاضر یکی از جاذبه‌های گردشگری ترکیه به شمار می‌رود. همان‌طور که در این مقاله مطالعه و مشاهده کردید، کشور ترکیه نیز دارای جاذبه‌های گردشگری بسیار زیادی است. از دیدگاه شما کدام‌یک از این مناطق جالب‌تر و زیباتر هستند؟ منبع: matadornetwork (برخی از کلمات که مفهوم را اشتباه منتقل می کنند تصحیح شده اند)

ادامه مطلب
سه شنبه 29 دی 1394

Farsça Tercüme Hizmetleri

Farsça Hakkında Bilgi
Farsçaİran‘da en az 35 milyon insanın anadili olduğu gibi, 75 milyon nüfusu olan bu ülkede resmi dil olarak kullanılan Hint-Avrupa dil ailesine mensup dildir. Farsi ya da Acemce de denir.
FarsçaHint-Avrupa dil ailesinin bir kolu olan Hint-İran dillerinin İran öbeğine bağlı dildir. 3000 yıllık bir geçmişi vardır. İran ve Tacikistan’ın resmi dili ve Afganistan’ın iki resmi dilinden biridir.
 
Etkisi
Türk Dilinin Arapçadan sonra en çok etkilendiği dildir. Bilindiği gibi Osmanlı‘da edebiyat dili Farsça‘dır. Mevlana eserlerini Farsça yazmıştır. Fars dili Türkçeden etkilenmiş olup, bu dilde 4000'in üzerinde Türkçe kelime vardır. Bu kelimelerin çoğu Azeri lehçesinden Fars diline geçmiştir.
 
Farsça Çeviri Servisi
Farsça Tercümeleriniz; alanında uzman, (2016 yılı başı itibarıyle) 14 yıllık tercüme tecrübesi olan, İran'lı (Azeri Türk) olduğu gibi, Farsça ve Türkçe'yi anadili gibi konuşan bendeniz tarafından yapılmaktadır. Günlük Türkçe- Farsça ve/veya Farsça- Türkçe tercüme kapasitesi yaklaşık 20,000 karakterdir (15 - 20 sayfa).
 
Tercüme alan başlıkları:
  Yazılı Dokümantasyon Tercümeleri – Çevirileri
   Farsça web sayfası çevirisi ve tasarımı & Bilgisayar Programları çevirileri
   Farsça Ticari Tercüme - Çeviri: Sözleşmeler, bankacılık, finans işlemleri, ticari teklifler, dokümanlar, uluslar arası taahhütler, ihaleler, raporlar, fizibiliteler, sunumlar, araştırmalar, toplantı tutanakları, kanun ve yönetmelikler, ithalat - ihracat yazışmaları, iş mektupları v.b. yazılı tercümeler,
    Farsça Teknik Tercüme - Çeviri: Otomotiv, Otomasyon, Hidrolik-Pnömatik, Mekatronik, Enerji, Tarım, Gıda, Bankacılık, Denizcilik, Telekomünikasyon, Yazılım ve Bilgisayar. Elektrik, Genel Elektronik, İletişim Cihazları, Tekstil, Kimya, İnşaat, Mimarlık, çeşitli Üretim Makineleri, Tıp Cihazları, Hava - Kara taşıt ve makineleri. Ziraat, Çevre, Makine Mühendisliği, Kimya, Tıp, Ekonomi, Hukuk, Tekstil, Kalite Güvence ve Kalite Yönetim Sistemleri, Güvenlik Sistemleri, İnşaat Mühendisliği, Haritacılık ve Kadastro ve bunun gibi konular,
    Farsça Tıbbi / Medikal Tercüme - Çeviri: Anestezi, Biyoistatistik, Dahiliye, Diş Hekimliği, Toksikoloji, Diyagnostik, Endokrinoloji, Endoskopi, Göğüs Hastalıkları, Göz Hastalıkları, Halk Sağlığı, Kardiyoloji, Mikrobiyoloji, Ortopedi ve Travmatoloji, Patoloji, Klinik rapor, araştırma ve makaleler, Tıp ve eczacılık kuruluşlarının tanıtım metin ve broşürleri, Tıbbi ürün lisans ve patentleri, medikal cihaz satan firmaların tanıtımları ve bu gibi konular,
    Farsça Hukuki Tercüme - Çeviri: Vekâletnameler, Gayrimenkul Alım Satım Sözleşmeleri, Yasal Anlaşmalar, Mahkeme Belgeleri, İş Teklif ve Sözleşmeleri, İşçi - İşveren İlişkileriyle ilgili belgeler, genel mevzuat ve kanunların Türkçe'ye ve Türkçe'den Farsça dilinde, mahkeme ve duruşmalarda ise ardıl çeviri hizmeti verilmektedir (duruşmalara katılmak için en az 3 gün önceden zamanını bildirmeniz gerekmektedir. Bu hizmet, Sn. Prof. Dr. M. Rıza Müçtehidi tarafından verilmektedir.),
   Farsça Bilimsel ve Akademik Çeviri - Tercüme: Kitaplar, Tezler, ödevler akademik araştırma ve bu gibi konularda, genellikle üniversite akademisyenlerine ve öğrencilerine sunulan tercüme hizmetimizdir.
   Farsça Edebi ve Sanatsal Çeviri - Tercüme: Makale, Şiir, Roman, Tiyatro bu gibi konularda edebi metin ve kitapların Türkçeye ve Türkçeden Farsça diline çevrilmesini kapsamaktadır.
 
Sözlü Tercümeler - Çeviriler
   Farsça Ardıl Çeviri - Tercüme: Bu hizmet seçeneğinde konuşmacı birkaç cümleden sonra ara vererek, tercümanın o ana kadar aldığı notları tercüme ederek aktarmasına imkân verir. Özel donanım gerektirmediği ve simültane tercümeye nazaran daha uygun fiyatlı ve külfetsiz olduğu için küçük iş toplantıları, karakol sorguları, duruşmalarda, telefon görüşmelerinde ve refakat hizmetleri için idealdir.
    Farsça Simültane Tercüme - Çeviri: Konuşmacının söylediklerinin eşzamanlı olarak bir tercüman tarafından hedef dile özel ses sistemleri ve tercüman odaları veya kabin sistemleri kullanılarak dinleyicilere aktarılması hizmetidir. Yabancı firma veya kişilerle yapacağınız toplantı, konferans, seminer veya çeşitli organizasyonlarınızda bu tür Tercüme
   Hizmetleri verilmektedir

bendeniz; Resul Daghsar, Türkiyede okudum. Turizm sektöründe de senelerce çalışmışlığm vardır. şu anda Tebrizde Türkçe- Farsça yeminli tercüman Sn. Dr. M. Rıza Müçtehidinin çeviri işlerini yapmaktayım. arayın en iyi tercüme hizmetini alın. Tebrizde değil sadece, tüm İran için iddialıyız. Saygılar.

Türkiyeden (ve İran hariç başka ülkelerden) +98 9146140978

İrandan: 09146140978

Resul DAGHSAR

çevirmen, yazar, gezi rehberi

ادامه مطلب
دوشنبه 28 دی 1394

شاه (در) رفت!

شاه (در) رفت!


فکر می کنم این جمله بیشتر از رفتن شاه، صحنه ای تلویزیونی مربوط به تحرکات خیابانی مردم در تاریخ 27 دیماه 1356 را در اذهانمان تداعی می کند.[1] چرا که بسیاری از ما در آنروزها (اگر بودیم) در سطح قابل قبولی از بلوغ سیاسی نبودیم. البته اکنون نیز بسیاری از ما عادت کرده ایم که اخبار و حتی تفاسیر مربوطه را به صورت کوتاه و بسته بندی شده دریافت نموده و به کار و زندگیمان (؟!) برسیم.

در آن ایام برخی از وقایع، رسانه های سخن پراکنی دنیا و در نتیجه افکار عمومی جهان را متوجه این قسمت از کره زمین کرده بود. مخصوصاً رفتن شاه به اروپا به بهانه معالجه، ذهنهای کنکاشگر را به موشکافی واداشته بود. خیلی از این رسانه ها واقعا آنچه را که در شرف وقوع بود درک نکردند.[2] اینکه رسانه های داخلی اخبار را سالم عرضه نمی کردند، توجیهی مبنی بر عدم استقلال آنها از رژیم داشت ولی این توجیهی بر اینکه رسانه های خارجی همین اخبار را درست عرضه می کردند نبود. با توجه به اینکه باور بخشی از هموطنان به این رسانه ها ریشه در عدم آگاهی درست از تاریخمان دارد، حتی المقدور و به اختصار به نکات اساسی پیشینه محمدرضا شاه و رژیم منحوس پهلوی اشاره ای خواهم داشت:

محمدرضا در تاریخ 4 آبان ماه 1298 شمسی در محله سنگلج تهران به عنوان پسرِ رضا پالانی، رضا ماکسیمی یا رضا میرپنج، درجه‌داری سرکش و بلندپرواز در دستجات قزاق بدنیا آمد. هنگامی که نام خانوادگی «پهلوی» بر وزن یغلوی در سال 1313 شمسی بر نامش افزوده شد، پدرش نه سال بود که در پی یک کودتای انگلیسی و بعد از فرایندی چهارساله به عنوان شاه و سرسلسلة جدید (!) ایران از سوی مجلس فرمایشی تفویض اختیار شده بود!

فلسفه وجودی رژیم پهلوی عبارت بود از: 1- آسودگی خاطر بریتانیا از جانب مسیر ایران(که به صورت یکپارچه و بدون منطقه‌بندیهای زمان تزارها در چنگهای انحصاری بریتانیا افتاده بود) در خصوص هر گونه حمله احتمالی روسیه به هند، 2- تضمین تسلط انحصاری بر این سفره غنی یا حداقل تضمین سهم شیر ازآن برای بریتانیا، 3- تحمیل رژیمی مبتنی بر سلطه فرهنگی و زبانی یک قوم و آسیمیلاسیون اکثریت دیگر و بستن راه انسجام و هرگونه همگرایی سراسری جامعه ایران در مقابل استثمار خارجی و دسیسه‌های رنگارنگ آنها با لعابهای داخلی و ... .

این بخش از تاریخ ایران (علیرغم قلم‌فرسائیهای متعدد) یکی از سربه‌مهرترین فصول تاریخ معاصر است.

در واقع انگلیسیها از دهها سال پیش تمام تلاشهای خود را در جهت تامین امنیت مستعمره ثروتمندشان هند متمرکز کرده و در این راستا تسلط کامل بر ایران را که خود سفره‌ای غنی به شمار می رفت مد نظر قرار داده بودند. قاجارها با توجه به تقابل منافع بریتانیا با معادلات منطقه‌ای و مخصوصاً با اقدامات اصلاحاتی احمدشاه، به صورت خطر بالقوه‌ای جلوه‌گر شده بودند. انگلیسیها دیگر قاجارها را نمی‌خواستند اما بیداری مردم در پی قیام مشروطه در مسیری صحیح و صلح‌جویانه را نیز که می‌توانست استقرار حکومت مرکزی را تضمین نماید بسیار مخاطره‌آمیز می‌دیدند. آنها با وقوع انقلاب در روسیه و ترک سر این سفره از سوی این تنها رقیب سرسخت، فرصت را مغتنم شمرده و کودتای مزبور را توسط عوامل داخلی خود به انجام رسانیدند. این کودتا زمینه‌چینیهای گسترده ای داشت که یکی از وجوه آن به شکل قحطی تحمیلی به مرگ میلیونها ایرانی انجامید.[3] رضاخان وعده‌های سفارشی مبنی بر تاسیس جمهوری را نیز به فراموشی سپرد. در واقع نظام جمهوری چیزی نبود که برای رضاخان میرپنچ با توجه به سطح سوادش قابل درک باشد و شخصیت وی نیز چنین چیزی را در مقام صدارت امور بر نمی‌تافت و مهمتر از همه این نظام دارای مخاطرات زیادی برای منافع استعماری و امپریالیستی انگلیس بود. این نوع نظام از سویی بدلیل شرکت مردم در قالب احزاب مختلف در حاکمیت، هزینه‌های بازیها و دسیسه‌های داخلی و خارجی را بالا می‌برد و استقرار نظام را تضمین می‌کرد و از سوی دیگر راه را برای دخالت قدرتهای دیگر از طریق برخی از عوامل داخلی همسو با خود باز می‌نمود. یعنی از هر جهت مغایر با منافع انگلیس بود. حتی رضاخان مخالفت انگلیسیها با تاسیس جمهوری در ایران را در دیدار با سفیر ترکیه به وضوح بیان می‌کند.[4]

وی که به شدت دوست داشت با آتاتورک مقایسه شود، در جریان جنگ جهانی دوم، هنگامی که عبور کاروانهای تسلیحات برای نجات شوروی لازم و ضروری گردید هوس کرد مانع از این کار شود. مقاومت در برابر دشمن متجاوز فی نفسه امر مقدسی است لیکن چند جای کار اشکال داشت:

1- شاه(؟!)، گماشتة انگلیسیها یعنی یکی از طرفهای اصلی خواهان عبور از ایران بود و اقدام شاه، نه مقاومت، که سرکشی به شمار می‌رفت. 2- آلمانیها اراجیفی از قبیل «همسانی ایرانیان (در واقع فقط هموطنان فارس‌زبان که به ناحق از سوی این اوباش تمثیل می گردیدند) و آلمانیها!»، «نژاد اریایی(؟!» و «لزوم نزدیکی بیشتر و کمک به همدیگر»[5] در گوش شاه و محافل نزدیک به وی خوانده و دل او را در خصوص لزوم تداوم وفاداری به ارباب و اینکه منافع ملی (؟!) در همراهی با آلمانیها بهتر تامین خواهد شد یا انگلیسیها، دچار تردید کرده بودند.

مسائل و عواملی از این قبیل دست به دست هم دادند تا پهلوی پدر هوس بکند! نتیجه البته مشخص بود. فقط چند روز بعد از تخت به زیر کشیده شد. شرایط خاص ناشی از جنگ جهانی باعث شد تا انگلیس در خصوص جایگزینی رضاخان، به مذاکره با همقطاران جنگی خود تن در دهد. به دنبال عزل رضاشاه و تبعید وی به جزیره‌ای دوردست در اقیانوس اطلس، کشورهای اشغالگر بر سر گزینه پادشاهی ایران به مذاکره پرداختند.

اشغالگران، نخست، محمدحسن‌میرزای قاجار، برادر احمد شاه و ولیعهد وی را با هدف بازگرداندن سلطنت به قاجاریه مدنظر قرار دادند. این گزینه گویا به دلیل ناآشنایی محمدحسن با ایران (؟!) کنار گذاشته شد. به این ترتیب سران انگلستان، شوروی و آمریکا، گزینه دوم یعنی محمدرضا پهلوی را به عنوان شاه ایران انتخاب کردند. مجلسِ درهم شکستة وقت ایران نیز همانگونه که تحت فشار، انقراض سلطنت قاجاریه را پذیرفته بود، باز تحت فشار اشغالگران، پادشاهی محمدرضا پهلوی را پذیرفت.

به این ترتیب محمدرضا پهلوی در شرایطی در ۲۲ سالگی به جای پدر نشانیده شد که عنانش در دست آنگلوساکسونها بود. چنانکه آمریکاییها نیز از این موقع به بعددر کنار انگلیسیها صاحب سهم شدند. آنها حتی مجبور شدند به شوروی نیزحداقل در عرصه‌های اقتصادی سهم بیشتری قائل شوند. در دوره محمدرضا، کشور وقایع و بعضاً فجایع چندی را تجربه کرد.صاحب موقعیت ویژه بودن بدون برخورداری از شعور استفاده ازآن به عنوان فرصت، برای کشورهای عقب مانده یا ظاهرا توسعه یافته همواره مایه دردسر بوده است. احمدشاه، آخرین شاه قاجار و دموکرات‌ترین شاه تاریخ ایران عبارت جالب توجهی در تعریف این مساله بکاربرده بود.در واقع نه پهلوی پدر و نه پهلوی پسر نتوانستند این مورد را رعایت کنند. همانطور که احمدشاه نتوانسته بود. شاه پسر قبل از اینکه در تاریخ 26 دیماه 1357 به خارج پرواز (فرار) کند، در مرداد سال 1332 نیز پرواز (فرار) مشابهی را تجربه نموده بود. دولت مصدق با سماجت خاص خود در پیگیری برخی از منافع ملی، او را ترسانده بود. لیکن امریکاییها با اجرای کودتای 28 مرداد و تصفیه فضا، مجدداً او را به کشور بازگرداندند. محمدرضا با اقدام به برخی بداعتها، از چشم اکثریت مردم خود (سوای مفتخورهای جاکرده در حلقه‌های اطراف دربار و خوش‌باوران) افتاده بود.

محمدرضا در کنار سردمداری حکومتی عمیقاً استبدادی، به ملی‌گرایی فارسی (و البته تحت پوشش ایران و ایرانی) و باستانگرایی تخیلی[6] توجه ویژه‌ای نشان می‌داد. عدم نهادینه کردن اصل برتری حقوق و قانون، برخوردهای مهلک امنیتی با روشنفکران ملی و قومی، نفوذ بی‌حدو حصر و خودسرانه خانواده‌های درباری بر کشور، تشکیل حکومت پلیسی، بی اعتنایی به پلورالیسم و تشکیل احزاب فرمایشی، ویرانی روستاها و تضعیف کشاورزی، رشد افسار گسیخته حاشیه‌نشینی، بی‌توجهی به توزیع صحیح ثروت، ثروت اندونزیهای غیر قانونی، گسترش رشوه و فسادهای مالی و در نهایت گرفتار شدن در پنجه بیماری خودبرتربینی از دیگر ویژگیهای منفی رژیم پهلوی بود.

وضعیت او مخصوصاً بدنبال قیام تبریز که به اعتبار جمعیت و سطح آگاهیهای سیاسی روز هنوز جایگاه ویژه خود را داشت بدتر شده بود. در واقع پهلویها و محافل وابسته، بعد از نیم قرن صدارت امور، در اجرای یکی از ماموریتهای اصلی خود که انزوای پایگاه دوم سلسله منقرضه قاجاریه و همچنین مغز متفکر ایران و محور اصلی بیداری عمومی (قیام مشروطه) بود، موفقیت کافی بدست نیاورده بودند.[7] کشور وارد قیامی سراسری شد و به تدریج نائره های انقلاب، اکثر شهرها و حتی روستاهای ایران را نیز دربرگرفت.[8] با شدت‌ گرفتن انقلاب با رهبری حضرت امام (رحمت‌ا...‌علیه)، شاه به همراه با خانواده خود و بخش بزرگی از داراییهای ملی، در ۲٦ دیماه سال ۱۳٥۷ به سوی اربابان خود پرواز (فرار) کرد.

روز بعد روزنامه اطلاعات تیتر اصلی خود را چنین انتخاب کرده بود:

«شاه رفت».

رسول داغسر- به بهانه 26 دی 1357

******************************

[1] - در این تصویر مشهور، شخصی شماره آنروز روزنامه اطلاعات با تیتر بزرگ «شاه رفت» را بالای سر خود گرفته است. این جمله دو کلمه‌ای، ترجمان شعف و خروش مردمی است که همان روز به خیابانها ریخته اند.

[2] - بسیاری از این رسانه های بیگانه حتی بعضاً با نقابی ملی (؟!) هنوز در همان خط سیر کرده و اخبار را با دستکاریهای حرفه ای مخصوص (!) عرضه می کنند.

[3] - قحطی، زمانی اتفاق می‌افتد که سراسر ایران در اشغال نظامیان انگلستان است، اما آنها نه تنها هیچ کاری برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم ایران نکردند، بلکه عملکردشان اوضاع را وخیم‌تر کرده و سبب مرگ میلیونها نفر می‌شود. درست زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی نابود می‌شدند، ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار هم افزایش شدید قیمت مواد غذایی را سبب می‌شد و هم مردم ایران را از این آذوقه محروم می‌کرد.  انگلیسی‌ها حتی مانع واردات مواد غذایی از کشورهای دیگر مخصوصاً مناطق بین‌النهرین که با فروپاشی عثمانی تحت اشغال خود در آورده بودند، به ایران می‌شدند. به علاوه در زمان قحطی، انگلیسی‌ها از پرداخت پول درآمدهای نفتی ایران استنکاف ورزیدند. بدین‌ترتیب مردم نگون‌بخت ایران بزرگترین قربانیان بی‌نشان جنگ جهانی اول شدند.

طبق اسناد آمریکایی، در سال 1914 جمعیت ایران 20 میلیون نفر بود که در سال 1919 به 11 میلیون نفر کاهش یافت، یعنی حدود ده میلیون نفر از مردم ایران از گرسنگی و بیماری‌های ناشی از کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه مردند. نتایج انتخابات 1917 که برای دوره چهارم مجلس برگزار شد، روشن می‌سازد، جمعیت تهران دست کم چهارصدهزار نفر بوده که در سال 1920 به 200 هزار نفر کاهش یافته بود.

[4] -  ممدوح شوکت (سفیر جدید ترکیه) قرار بود در صحبت با رضاخان ایده و آرمان جمهوریت را به وی تلقین کند ... وی در ... دیداری که با رضاخان داشت، اطلاعاتی در مورد نظام جمهوری در اختیار او گذاشت و رضاخان اظهار کرد که انگلیسیها با وی به شدت مخالفت می‌کنند و اضافه نمود که مجبور است از خود در مقابل اعیان، ملاکین و روحانیون دفاع کند.

[5] - باید توجه داشت که در روابط بین الملل، استفاده از واژگانی چون دوستی و ... کاملاً وابسته به منافع طرفها بوده و برداشتهای قبیله‌ای و احساسی از اینگونه واژگان همواره موجب بدبختیها بوده است.

[6] - اوج این باستانگرایی مبتنی بر داده های تاریخی با نقاط ناشفاف بسیار (که بعضاً برخی از معاصرین آلوده به افکار فاشیستی را نیز به انجام کارهای احمقانه‌ای -البته نه در حد خود طاغوتیها-  سوق می‌دهد!)، مراسم احمقانه شاه در سال 1350 در تخت جمشید با هزینه های هنگفت بود که موجب بروز اعتراضاتی نیز گردید.

[7] - بدیهی است تبریز بنا به برآوردهای لرد کرزن (مامور ویژه دربار انگلیس در ایران در اویل قرن بیستم) با حدود 300 هزار نفر جمعیت در اواخر سلسله قاجاریه، دومین شهر بزرگ ایران بود. در حالیکه تهران پایتخت با 350 هزار نفر جمعیت بزرگترین شهر و اصفهان با حدود 80 هزار نفر سومین شهر ایران بوده است. در واقع شهر تهران بعد از 150 سال مرکزیت حکومت، تازه بعد از نیمه دوم قرن نوزدهم از تبریز پیشی گرفته است. کسب عنوان «شهر اولینها» از سوی تبریز نیز نه به خاطر نزدیکی آن به اروپا، بلکه دارا بودن توجیه اقتصادی- سیاسی- اجتماعی و فرهنگی این شهر بوده است.

[8] - قیام تبریز در روز چهلم قیام مردم و طلاب قم اتفاق افتاد. این قیامها با پیوستن شهرهای دیگر تا فرار شاه و پیروزی انقلاب هر چهل روز یکبار و به صورت زنجیروار ادامه یافت

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

منابع:

* دکتر مجد، محمدقلی: از قاجار به پهلوی، ترجمه سید رضا مرزانی و مصطفی امیری؛ تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1390

* رحیم زاده صفوی، علی اصغر: اسرار سقوط احمدشاه (خاطرات رحیم زاده صفوی)، به کوشش بهمن دهگان؛ تهران، نشر فردوسی، 1362

* دکتر مجد، محمدقلی: قحطی بزرگ، ترجمه محمد کریمی؛ تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386

* دکتر پیو- کارلوترنزیو: «رقابت روس و انگلیس در ایران و افغانستان»، ترجمه دکتر عباس آذین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359

* 500 سال فرسایش زمان در چالدران؛ از نگارنده، نشر نباتی، تبریز، 1392

* مکی، حسین؛ تاریخ بیست ساله ایران، جلد اول: کودتای 1299، و جلد د.م: انقراض قاجاریه و تشکیل سلسله دیکتاتوری پهلوی، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1357 (جلد اول) و 1358 (جلد دوم)

* دکتر ذوقی، ایرج؛ تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ (1925- 1900)، شرکت انتشاراتی پاژنگ، تهران، 1368

 * Cin, Barış: Türkiye- İran siyasi ilişkileri (1923- 1938), IQ Kültür Sanat Yayıncılık, İstanbul, 2007 (تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، این اثر هنوز به فارسی ترجمه نشده است)



ادامه مطلب
شنبه 19 دی 1394