HOŞ GELDİNİZ, DOĞRU YERDESİNİZ

ترجمه و آموزش زبان ترکی (استانبولی، راهنمایی گردش در ترکیه و ایران، رصدها و نظرهای شخصی

در واکنش به توهینهای مکرر رسانه ملی (؟!!!) به بخش عظیمی از جامعه

آخرین توهین رسانه ای که گفته می شود ملی است را به بخش بزرگی از جامعه شریف ایران شدیداً محکوم می کنیم. همچین اتفاقی چنانچه در یکی از کشورهای با فرهنگ اصیل و بالا اتفاق می افتاد، رئیس تشکیلات مقصر، قبل از اینکه مردم تف به صورتش بیاندازند فورا استعفا می داد. در غیر اینصورت از سمت خود برکنار می گردید. ضمنا منسوبین اقوام دیگر آن کشور نیز چنین اقدام شنیعی را محکوم می کردند. به هر حال این کارها چیزی عاید کشور نمی کند و من بیشتر تاسفم از آن است که برخیها (نه همه منسوبین سایر اقوام) خوشحال هم می شوند. ذیلاً مطلبی از این قلم را تقدیم خوانندگان گرامی خودم از سراسر ایران عزیز می کنم:

این مطلب چندی پیش به رشته تحریر در آمد و با نگاهی انتقادی نسبت به بحثهای انحرافی موجود در شبکه های اجتماعی نوشته شده لیکن با توجه به توهین اخیر شبکه دو سیما در برنامه فیتیله به انبوه ترکان سرزمین عزیز و مشترکمان ایران در اینجا به عنوان اعتراض و یادآوری برخی نکات به مردم آگاه و مسئولین دلسوز آورده می شود.

چه کسی ایرانیتر است؟!!!

شما چه فکر می‎کنید؟ احساس و ذهنیتی که در نگاه اول از این جمله در شما متداعی می‎شود چیست؟

شاید هم می‎گویید چه سوال احمقانه‎ای!

جمله سوالی فوق، ترجمه حال زمینه مباحثی است که در رسانه‎های تصویری، مجازی، مطبوعاتی و ... کشورمان از خیلی وقت پیش و مخصوصاً بصورت هجمه‎ای وسیع و همه‎جانبه و به طرز شگفتی‎آوری به موازات سیاستهای خبرپراکنی و ذهنیت‎سازی کانالهای تلویزیونی، اینترنتی و مطبوعاتی منسوب به غارتگران سابق و فراری بیت‎المال یا متعلق به برخی کشورهای غربی در قبال ترکان تاریخ‎ساز و میهن‎پرست این کشور ایجاد شده است.

مباحثی با مضامین «ما آذری هستیم نه ترک!» (1)، «زبان مردم آذربایجان از زمان مهاجرت سلجوقیان/مغولها/صفویان و (؟!) ترکی شده است»، «زبان و گویش اصلی آذری جزو زبانهای ایرانی بوده است!!»، «او دیگر فارس است!» (2)، «فلانی که این را نوشته/گفته/کشیده و ...، خودش ترک بوده یا هست» و ... که واکنشها و پاسخهایی را نیز می طلبد و در پی می‎آورد، این سوال را در ذهن (هنوز مسخ نشده) ایجاد می‎کند که آیا این بحثهای علمی (؟!) برای اثبات حقانیت کدام محفل/عده/ قوم در رابطه با دارا بودن اصالت ایرانی است؟

خوب، از چیدمان جملات به ترتیب فوق چنین استنباط می‎شود که ماهیت و مسیر مباحث مذکور کلاً اشتباه و انحرافی است و به عبارت دیگر نوشته حاضر در جهت القاء/تفهیم این موضوع (اشتباه بودن ماهیت مباحث مذکور) است.

سوال اصلی این است که؛ چرا مطالعه و بحث در رابطه با اینکه «من ترکم یا آذری، (اگر احیاناً ترکم) کی ترک شده‎ام، آیا وحشی بوده‎ام/ هستم یا متمدن» اینقدر مهم است یا اهمیت یافته است؟

با نگاهی به تاریخ حضور این مباحث در کشورمان متوجه خواهیم شد که نقططه آغاز آن مربوط به اوایل قرن حاضر شمسی است. یعنی ظهور رضاخان میرپنچ به عنوان شاهنشاه ایران بدست انگلیسیها. محافل فراماسون که در سایه شاه مزبور قرار داده شدند و اکثراً در سایه حرکت کرده اند القائات شوونیستی- فاشیستی خود را همواره به راس رژیم طاغوتی تزریق و این افکار را از طرق گوناگون برای اعمال در جامعه تجویز کردند. اهمیت این جنبه از رژیم کودتایی این بود که وجوه افتراق ایران با همسایگان تشدید شده، احتمال همگرایی اصولی و استراتژیک در آنها به حداقل رسانیده شده و در طول زمان حتی از بین برود.

به اشاره ارباب ماورای آبی و به دست محافل مذکور تمامی فشار مخصوصا بر روی ترکان میهن پرست کشور آورده شد زیرا علاوه بر اینکه آخرین سلسله ترک تبار با طراحی انگلیسیها و همکاری همه جانبه محافل مذکور سرنکون شده بود، ترکان جمعیت قابل توجهی (اکثریت نسبی جمعیت) را تشکیل می دادند و مهمتر از همه اینکه این بخش از جامعه همواره هوشیار و حساس به سناریوهای امپریالیستی بوده و برخوردار از قابلیت واکنش موثر بوده است.

امروز جامعه ایرانی نیک می داند که تاریخ دوره قاجار بوط خاص و سلسله های ترک بطور عام به کلی متاثر از طرز نگرش محافل مذکور و در جهت تنظیم افکار عمومی با هدف نهایی خدمت به صهیونیزم و امپریالیزم جهانی بازنویسی و به خورد ایشان داده شده و اگر این بخش از جامعه در اوایل قرن حاضر اکثریت نسبی را تشکیل می داده اند هنوز دارای همین ویژگی هستند یا فاصله زیادی با آن ندارند (3) شاید هم هدف از طرح این بحثها ایجاد شک و تردید در حق بودن حقوق بوده و هست؟! یا اینکه بخشی از انرژی فکری و ارزشهای فرهنگی جامعه را نشانه رفته و با اصرار و لجاجت در جا می‎کوبد. بزرگترین وحشت این محافل خدمتگزار بیگانه، عدم مایوس و رادیکالیزه شدن ترکان و تداوم حس تعلق و درک صحیح این مردم از جایگاه واقعی خود در کشورمان است. آنچه که امروز از تمام حوادث در جریان در منطقه و به شکلی که از رسانه‎های فارسی‎زبان بیگانه پمپاژ می‎شود در راستای خدمت به خیال موهومی است مبنی بر اینکه جای مزدور، وطن‎فروش و تروریست با شهروند تاریخ‎ساز و میهن‎پرست نخست در اذهان و بعد در عمل عوض شود. چیزی که قبلاً در دوره پدر و پسر (با کوک انگلیسی) کار شد و موجب ایجاد توهم بزرگی در عده‎ای گردید در حدی که به شکل سخیف، غیر انسانی و خطرناکی شهروندان نجیب کشور عزیزمان را مورد تحقیر قرار دادند.

اگر فکرمی کنید که نگارنده نیز در عین تلاش برای تبیین یک موضوع در دامی از نوع مباحث یاد شده افتاده است به شما حق خواهم داد. لیکن لازم دیدم موضوع را برای آندسته از میهن‎پرستان واقعی و عاقبت‎اندیش (اعم از ترک و فارس و لر و ...) که با مباحث مطروحه در رسانه‎ها مواجه می‎شوند کمی باز کنم و جواب سوال را با مثالهایی جهت طراحان مغرض مباحث یاد شده بدهم.

از هر منظر که نگاه کنید خواهید دید که شهید مهدی باکری (متولد میاندوآب، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید صیاد شیرازی (متولد درگز، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید علی اکبر شیرودی (متولد تنکابن، دین: اسلام، زبان مادری: مازنی، تابعیت: ایران)، شهید مرحمت بالازاده (متولد مغان، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید ابراهیم بیراوند (متولد خرم آباد، دین: اسلام، زبان مادری: لری، تابعیت: ایران) و یا نادرشاه، عباس میرزا، شیخ محمد خیابانی، مصدق، شاه عباس کبیر و میلیونها مانند اینها همگی از کوروش (متولد؟، دین:؟، زبان مادری:؟، تابعیت:؟) (4)، و امثالهم ایرانیتر است. زیرا هویت ایرانی بر پایه الف) دین: اسلام، ب) نژاد: شهروندی جمهوری اسلامی ایران (5)، ج) زبان: رسمی فارسی در عین احترام (انشاا...) عملی به سیار زبانهای مورد تکلم در کشور و در چهارچوب قانون اساسی و د) ... است.

بنابراین پاسخ سوال مطروحه در مباحث مذکور به صورت زیر خلاصه و مختصر ارائه می شود:

هر شخص دارای شناسنامه صادره از تمام نقاط ایران، ایرانی است و به یک اندازه! بحث بر سر اینکه خائن به وطن، تروریست، عمال ارزان قیمت بیگانه و ... (6) دارای هویت ایرانی البته چیز دیگری است و موضوع این نوشته نیست. شاید به جای افتادن در منجلاب بحثهای از این دست به فرهنگ/فرهنگهای بومی جامعه ایرانی، تحلیل وقایع روز بیشتر وقت بگذاریم.

رسول داغسر 

 

پی نوشتها:

(1)   شکل پیشرفته و موذیانه‎ترِ «اشتباه نکنید، شما ترک نیستید!»

(2)   در مورد ترک‎زاده‎هایی که زیر هجمه سنگین و سخیف آسیمیلاسیون به زبان شیرین فارسی روی آورده‎اند!

(3)   هرچند این نسبتها و درصدها نمی توانند حقانیت هیچ حقی را به چالش بکشند.

(4)   در خصوص محل تولد، دین، زبان و ... احتمالی نظراتی با منابع مورد استناد ضعیف و پرشائبه پدید آمده است. لیکن اهل مطالعه و کنکاش، امروز  به ترفندهای ذهنیت‎سازی رسانه‎ها و تحریف تاریخ آشنا هستند.

(5)   داستانهایی مثل اصالت آریایی، ترکی و ... ایرانیان فقط در جهت تامین مطامع صهیونیزم و امپریالیزم بین‎المللی است.

(6)    اینها هرچند در تعداد اندک همواره وجود داشته‎اند و وضع کنونیشان نیز مبین گذشته‎شان است.

ادامه مطلب
دوشنبه 18 آبان 1394

فوتبال ملی (؟!!!) - در حالیکه هنوز بوی ناپاکی از آن متساعد است...

مدتی است از طرق مختلف برای جمع آوری هوادار جهت تیم فوتبال ملی تبلیغ می شود. حتی شماره پیامکی نیز برای این منظور لحاظ شده است. 

این در حالی است که هنوز افکار عمومی در خصوص اتفاقات پرشائبه پرشمار سالهای اخیر و بالاخص همین امسال در پی پاسخ سوالات بسیاری است. آیا بهتر نبود قبل از هر چیز به پاکسازی (در معنی و مفهوم پاک سازی!) فوتبال کشور اقدام می شد تا زحمات دلسوزان واقعی ورزش کشور نیز قابلیت تمجید می یافت فارغ از هرگونه شیطنت و شائبه؟
همه هموطنان البته -حتی آنهایی که به شماره مزبور پیامک «فدایت شوم، من هم با توام» نمی فرستند- حامی فوتبال ملی در معنای کلمه اش هستند. با تشکر از عزیزانی که در این عرصه پاک عمل می کنند.

ادامه مطلب
شنبه 16 آبان 1394

چه کسی ایرانی‎تر است؟!!!

چه کسی ایرانیتر است؟!!!

شما چه فکر می‎کنید؟ احساس و ذهنیتی که در نگاه اول از این جمله در شما متداعی می‎شود چیست؟

شاید هم می‎گویید چه سوال احمقانه‎ای!

جمله سوالی فوق، ترجمه حال زمینه مباحثی است که در رسانه‎های تصویری، مجازی، مطبوعاتی و ... کشورمان از خیلی وقت پیش و مخصوصاً بصورت هجمه‎ای وسیع و همه‎جانبه و به طرز شگفتی‎آوری به موازات سیاستهای خبرپراکنی و ذهنیت‎سازی کانالهای تلویزیونی، اینترنتی و مطبوعاتی منسوب به غارتگران سابق و فراری بیت‎المال یا متعلق به برخی کشورهای غربی در قبال ترکان تاریخ‎ساز و میهن‎پرست این کشور ایجاد شده است.

مباحثی با مضامین «ما آذری هستیم نه ترک!» (1)، «زبان مردم آذربایجان از زمان مهاجرت سلجوقیان/مغولها/صفویان و (؟!) ترکی شده است»، «زبان و گویش اصلی آذری جزو زبانهای ایرانی بوده است!!»، «او دیگر فارس است!» (2)، «فلانی که این را نوشته/گفته/کشیده و ...، خودش ترک بوده یا هست» و ... که واکنشها و پاسخهایی را نیز می طلبد و در پی می‎آورد، این سوال را در ذهن (هنوز مسخ نشده) ایجاد می‎کند که آیا این بحثهای علمی (؟!) برای اثبات حقانیت کدام محفل/عده/ قوم در رابطه با دارا بودن اصالت ایرانی است؟

خوب، از چیدمان جملات به ترتیب فوق چنین استنباط می‎شود که ماهیت و مسیر مباحث مذکور کلاً اشتباه و انحرافی است و به عبارت دیگر نوشته حاضر در جهت القاء/تفهیم این موضوع (اشتباه بودن ماهیت مباحث مذکور) است.

سوال اصلی این است که؛ چرا مطالعه و بحث در رابطه با اینکه «من ترکم یا آذری، (اگر احیاناً ترکم) کی ترک شده‎ام، آیا وحشی بوده‎ام/ هستم یا متمدن» اینقدر مهم است یا اهمیت یافته است؟

با نگاهی به تاریخ حضور این مباحث در کشورمان متوجه خواهیم شد که نقططه آغاز آن مربوط به اوایل قرن حاضر شمسی است. یعنی ظهور رضاخان میرپنچ به عنوان شاهنشاه ایران بدست انگلیسیها. محافل فراماسون که در سایه شاه مزبور قرار داده شدند و اکثراً در سایه حرکت کرده اند القائات شوونیستی- فاشیستی خود را همواره به راس رژیم طاغوتی تزریق و این افکار را از طرق گوناگون برای اعمال در جامعه تجویز کردند. اهمیت این جنبه از رژیم کودتایی این بود که وجوه افتراق ایران با همسایگان تشدید شده، احتمال همگرایی اصولی و استراتژیک در آنها به حداقل رسانیده شده و در طول زمان حتی از بین برود.

به اشاره ارباب ماورای آبی و به دست محافل مذکور تمامی فشار مخصوصا بر روی ترکان میهن پرست کشور آورده شد زیرا علاوه بر اینکه آخرین سلسله ترک تبار با طراحی انگلیسیها و همکاری همه جانبه محافل مذکور سرنکون شده بود، ترکان جمعیت قابل توجهی (اکثریت نسبی جمعیت) را تشکیل می دادند و مهمتر از همه اینکه این بخش از جامعه همواره هوشیار و حساس به سناریوهای امپریالیستی بوده و برخوردار از قابلیت واکنش موثر بوده است.

امروز جامعه ایرانی نیک می داند که تاریخ دوره قاجار بوط خاص و سلسله های ترک بطور عام به کلی متاثر از طرز نگرش محافل مذکور و در جهت تنظیم افکار عمومی با هدف نهایی خدمت به صهیونیزم و امپریالیزم جهانی بازنویسی و به خورد ایشان داده شده و اگر این بخش از جامعه در اوایل قرن حاضر اکثریت نسبی را تشکیل می داده اند هنوز دارای همین ویژگی هستند یا فاصله زیادی با آن ندارند (3) شاید هم هدف از طرح این بحثها ایجاد شک و تردید در حق بودن حقوق بوده و هست؟! یا اینکه بخشی از انرژی فکری و ارزشهای فرهنگی جامعه را نشانه رفته و با اصرار و لجاجت در جا می‎کوبد. بزرگترین وحشت این محافل خدمتگزار بیگانه، عدم مایوس و رادیکالیزه شدن ترکان و تداوم حس تعلق و درک صحیح این مردم از جایگاه واقعی خود در کشورمان است. آنچه که امروز از تمام حوادث در جریان در منطقه و به شکلی که از رسانه‎های فارسی‎زبان بیگانه پمپاژ می‎شود در راستای خدمت به خیال موهومی است مبنی بر اینکه جای مزدور، وطن‎فروش و تروریست با شهروند تاریخ‎ساز و میهن‎پرست نخست در اذهان و بعد در عمل عوض شود. چیزی که قبلاً در دوره پدر و پسر (با کوک انگلیسی) کار شد و موجب ایجاد توهم بزرگی در عده‎ای گردید در حدی که به شکل سخیف، غیر انسانی و خطرناکی شهروندان نجیب کشور عزیزمان را مورد تحقیر قرار دادند.

اگر فکرمی کنید که نگارنده نیز در عین تلاش برای تبیین یک موضوع در دامی از نوع مباحث یاد شده افتاده است به شما حق خواهم داد. لیکن لازم دیدم موضوع را برای آندسته از میهن‎پرستان واقعی و عاقبت‎اندیش (اعم از ترک و فارس و لر و ...) که با مباحث مطروحه در رسانه‎ها مواجه می‎شوند کمی باز کنم و جواب سوال را با مثالهایی جهت طراحان مغرض مباحث یاد شده بدهم.

از هر منظر که نگاه کنید خواهید دید که شهید مهدی باکری (متولد میاندوآب، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید صیاد شیرازی (متولد درگز، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید علی اکبر شیرودی (متولد تنکابن، دین: اسلام، زبان مادری: مازنی، تابعیت: ایران)، شهید مرحمت بالازاده (متولد مغان، دین: اسلام، زبان مادری: ترکی، تابعیت: ایران)، شهید ابراهیم بیراوند (متولد خرم آباد، دین: اسلام، زبان مادری: لری، تابعیت: ایران) و یا نادرشاه، عباس میرزا، شیخ محمد خیابانی، مصدق، شاه عباس کبیر و میلیونها مانند اینها همگی از کوروش (متولد؟، دین:؟، زبان مادری:؟، تابعیت:؟) (4)، و امثالهم ایرانیتر است. زیرا هویت ایرانی بر پایه الف) دین: اسلام، ب) نژاد: شهروندی جمهوری اسلامی ایران (5)، ج) زبان: رسمی فارسی در عین احترام (انشاا...) عملی به سیار زبانهای مورد تکلم در کشور و در چهارچوب قانون اساسی و د) ... است.

بنابراین پاسخ سوال مطروحه در مباحث مذکور به صورت زیر خلاصه و مختصر ارائه می شود:

هر شخص دارای شناسنامه صادره از تمام نقاط ایران، ایرانی است و به یک اندازه! بحث بر سر اینکه خائن به وطن، تروریست، عمال ارزان قیمت بیگانه و ... (6) دارای هویت ایرانی البته چیز دیگری است و موضوع این نوشته نیست. شاید به جای افتادن در منجلاب بحثهای از این دست به فرهنگ/فرهنگهای بومی جامعه ایرانی، تحلیل وقایع روز بیشتر وقت بگذاریم.

رسول داغسر

 

پی نوشتها:

(1)   شکل پیشرفته و موذیانه‎ترِ «اشتباه نکنید، شما ترک نیستید!»

(2)   در مورد ترک‎زاده‎هایی که زیر هجمه سنگین و سخیف آسیمیلاسیون به زبان شیرین فارسی روی آورده‎اند!

(3)   هرچند این نسبتها و درصدها نمی توانند حقانیت هیچ حقی را به چالش بکشند.

(4)   در خصوص محل تولد، دین، زبان و ... احتمالی نظراتی با منابع مورد استناد ضعیف و پرشائبه پدید آمده است. لیکن اهل مطالعه و کنکاش، امروز  به ترفندهای ذهنیت‎سازی رسانه‎ها و تحریف تاریخ آشنا هستند.

(5)   داستانهایی مثل اصالت آریایی، ترکی و ... ایرانیان فقط در جهت تامین مطامع صهیونیزم و امپریالیزم بین‎المللی است.

(6)    اینها هرچند در تعداد اندک همواره وجود داشته‎اند و وضع کنونیشان نیز مبین گذشته‎شان است.


 

ادامه مطلب
چهارشنبه 6 آبان 1394

آیا تدریس به زبان مادری در ایران عملی می شود؟

راشدی: آیا تدریس به زبان مادری در ایران عملی می شود؟

متن ذیل مقاله ای است در زمینه تحولات اخیر در خصوص "آموزش زبان مادری اقوام در ایران" به قلم مهندس حسن راشدی، یکی از  اساتید بزرگ و صاحب چند جلد کتاب در زمینه تاریخ و ادبیات .

سلام و المسلمین علی یونسی دستیار ویژه ریاست جمهوری در مورد اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی ، بارها در مورد تدریس زبان اقوام صحبت کرده و اقوام و زبان آنها را نه تهدید بلکه فرصت دانسته اند .در هفته های اخیر و در سفر رئیس جمهور دکتر روحانی به استان خوزستان نیز آقای یونسی در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت :" آموزش به زبان اقوام در دستور کار است، آموزش به زبان مادری برای سایر زبانها از جمله مردم عرب خوزستان در دستور کار است"، وی در باره تدریس به زبان مادری در میان اقوام توضیح داده گفت :" در نشست هایی که با وزیر آموزش و پرورش داشتیم قرار شد برنامه ای مدون شود تا این مسئله حل شود ." ایشان گفتند: "تدریس به زبان مادری از جمله برنامه های آموزش و پرورش است و در حال انجام تحقیقات بر روی آن هستند، آموزش و پرورش زبان اقوام را تا مقطعی که لازم باشد برایشان تدوین می کند."جملات بالا و توضیحات دیگر در مورد تدریس زبان اقوام بارها از زبان دستیار ویژه رئیس جمهور بیان شده و در مطبوعات و رسانه ها منعکس شده است، بر همین اساس ملیّتهای غیر فارس ایران نیز خودرا برای اجرای اصل ۱٥ قانون اساسی و تدوین زبان مادری برای تدریس در مدارس و دانشگاهها آماده می کنند .یکی از ائتنیکهایی که جمعیت چند ده میلیونی کشور و به تعبیری ۳۰ میلیونی (۱) را تشکیل میدهند ترکهای ایران هستند که سالهاست برای تدریس زبان ترکی آذربایجانی در مدارس تلاش میکنند .ترکهای ایران خود را نه اقلیت، بلکه با جمعیت ۳۰ میلیونی، خود را اکثریت نسبی و یا نزدیک به اکثریت نسبی ایران میدانند، ولی با توجه به این مسئله، آنها هنوز در مدارس آذربایجان تاریخی که از همدان ، اراک ، ساوه، قزوین، زنجان، خلخال و آستارا گرفته تا کرانه های رود ارس و مرز بازرگان ادامه می یابد در هیچ مدرسه ای و در هیچ مقطعی به زبان ترکی آذربایجانی خود آموزش نمی بینند. آنها انتظار دارند با روی کار آمدن آقای روحانی آرزوی چندین ساله آنها که بعد از حاکمیت خاندان پهلوی بر ایران، فقط در سال تحصیلی ۱۳۲٤ -۱۳۲٥ و در زمان حاکمیت فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه وری جامه عمل پوشید و تحصیل به زبان مادری میسرگردید بار دیگر عملی شود و میلیونها انسان از حقوق اولیه و انسانی برخوردار شوند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 6 آبان 1394